تیم مذاکره کننده ایرانی در حـالی ژنو را به مقصد تهران ترک کرد که پس از پایان این مذاکرات تمامی کشورهای عضو 1+5 از صراحت گفتار ایران و دفاع قاطع از حقوق هستهای خود سخن به میان آوردهاند.
این دفاع از حقوق هستهای به گونهای بود که مقامات کشورهای حاضر در این نشست نیز که پیشتر با اتخاذ مواضع خصمانه از لزوم توقف فعالیتهای هستهای کشورمان سخن به میان میآوردند، ناچار شدند موضعی منفعلانه و خلاف خواستههای خود در این خصوص اتخاذ کنند و با به رسمیت شناختن حقوق هستهای ایران، برحق ایران برای استفاده مسالمتآمیز از انرژی هستهای اعتراف کنند. این اعتراف به گفته اکثر کارشناسان بزرگترین دستاورد مذاکرات ژنو برای ایران بود که در سایه اتخاذ سیاستهای اصولی در دیپلماسی و پافشاری روی حقوق مسلم ملت ایران حاصل شد. سیاستهایی که میرود پس از سالهای فراوان پایانی باشد بر تمامی کش و قوسها و فراز و فرودهای این پرونده.
ژنو نقطه مقابل سعدآباداما در کنار انتشار اخبار موفقیتهای مذاکرهکنندگان کشور با گروه 5+1، شاید مهمترین سؤالی که ذهن قاطبه مردم را به خود مشغول کرده است،علت به درازا کشیدن این روند و باج خواهیهای متعدد غربیها بر سر برنامه هستهای کشورمان است. برنامهای که اگرچه تمامی زوایای آن مشخص و در چارچوب قوانین بینالمللی بود، اما به یک اهرم فشار علیه مردم و کشور تبدیل شده بود.
شاید بتوان پاسخ به این سؤال را در سالهای دورتر و زمان دولت اصلاحات جستوجو کرد. زمانی که دیپلماتهای پرمدعای اصلاحطلب پشت میز مذاکره با کسانی مینشستند که روزی میزبان همین دیپلماتها در دوران تحصیلشان بودند. بیشک پلمب شدن تأسیسات هستهای کشورمان و توقف چندین ساله این فعالیتها که باعث ایجاد تأخیر در روند هستهای شدن کشورمان شد، دستاورد مذاکره همین دیپلماتهای مرعوب با سران کشورهای غربی بود.
غربیها با اشراف امنیتی و اطلاعاتی که روی چند نفر از اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان در دولت اصلاحات داشتند و همچنین اطلاع از فعالیتهای اقتصادی این افراد توانسته بودند که به راحتی روی تیم مذاکره کننده ایران تسلط داشته باشند و هر آنچه که میخواهند به آنها دیکته کنند.
در همین خصوص تونی بلر که سمت نخستوزیری وقت انگلیس را به عهده داشت در جلسهای خصوصی به صراحت گفته بود که دست ایرانیها همواره در مذاکرات هستهای خود از پیش باز است و عملاً مذاکرهکنندگان اروپایی هیچگونه نگرانی و دغدغهای از روند مذاکرات هستهای با طرف ایرانی ندارند و متنهایی که قبل از جلسات در مورد موارد مطرح شده در مذاکرات تهیه میشود، بدون کم و کاست به تأیید و تصویب طرفهای ایرانی میرسد!
بنابراین تحلیلهای غلط و عدم درک دنیای استکباری و همچنین ناآگاهی و نداشتن بصیرت و دانش کافی از وضعیت اروپا و امریکا و تواناییهای داخلی کشورمان، شرایطی را به وجود آورد که روز به روز طرفهای غربی به زیادهخواهی خود در ارتباط با موضوع هستهای ایران ادامه بدهند.
در این دوره نه تنها هیچ کدام از سانتریفیوژهای ایران چرخشی نداشتند بلکه غربیها شرایطی را برای کشور ایجاد کردند که در معاهدههای بروکسل، پاریس و سعدآباد حتی صنایع پاییندستی هستهای ایران که هیچگونه ارتباطی با غنیسازی اورانیوم نداشتند نیز جزو مجتمعهای به تعلیق درآمده و تعطیل ایران قرار گرفتند. البته این موضوع به همین صورت باقی نماند چراکه در ماههای آخر فعالیت دولت اصلاحات و با ورود رهبر معظم انقلاب به این ماجرا و دستور مستقیم ایشان مبنی بر از سرگیری فعالیتهای هستهای کشورمان، نه تنها قطار هستهای ایران روی ریل پیشرفت قرار گرفت، بلکه آب سردی بر پیکره کسانی بود که به دنبال برچیدن فناوری هستهای از داخل ایران بودند.
تغییر لحن غرباما این موضوع چندان خوشایند دنیای غرب نبود. چراکه آنها هرگز حاضر به پذیرش عضوی جدید در باشگاه هستهای انحصاری خود نبودند. بنابراین رویکردی خصمانه را در قبال ایران پیش گرفتند و با ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت، قطعنامه تحریمی علیه کشورمان تصویب کردند. تحریمهایی که خود نیز امروز اعتراف به ناکارآمدی آنها دارند. از این رو غرب با مشاهده ناتوانی تحریمها در روند پیوستن ایران به باشگاه هستهای جهان، مجبور به پذیرش واقعیتی بزرگ در قبال ایران شد.
واقعیت ایران هستهای. حال دنیای غرب با پذیرش این واقعیت و تغییر لحن که به ظاهر مثبت میآید پشت میز مذاکره با ایران مینشیند. میزی که بر خلاف گذشته دستور کار آن را ایران مشخص میکند و با پذیرش شروط ایران برای لاپوشانی شکستهای خود از مذاکرات موفق سخن به میان میآورد و حتی یک مقام امریکایی نیز با افتخار از گفتوگوی دو طرفه غیر مستقیم با ایران سخن به میان میآورد.
این مقام رسمی وزارت خارجه امریکا که نخواست نامش فاش شود به خبرگزاری رویترز گفت: «گفت وگوهایی دشوار ولی صادقانه داشتیم. » این مقام امریکایی گفت که مذاکراتی دو طرفه میان نمایندگان ایران و امریکا در جریان نبوده ولی در مورد مسائل مهم، گفتوگوها پیش رفته و انجام شده است.
این
مقام امریکایی گفت: «چند گفت وگوی دوطرفه و غیررسمیداشتیم که به ما کمک
کرد نکات مورد نظر خود را مورد تأیید قرار دهیم.» وزیر امور خارجه آلمان
نیز پس از این مذاکرات آن را شروعی خوب عنوان کرده و گفته است که ما حق
فعالیتهای صلح آمیز ایران را محترم میشماریم.
بنابراین با نگاهی به
گذشته پرونده هستهای ایران و آرزوی مقامات وقت برای چرخش تنها چند
سانتریفیوژ و مقایسه آن با وضعیت کنونی کشورمان که نه تنها چندین هزار
سانتریفیوژ مشغول به کار هستند بلکه تکنولوژی تولید سوخت با غنای 20 درصد
را نیز در اختیار گرفته و از همه مهمتر تعیینکننده دستور کار مذاکرات
خود با ابرقدرتهای جهان است، درک پیروزیهای بزرگ ایران در دیپلماسی
خارجی خود چندان سخت نیست.