جناب موسوی! مگر امام(ره) نفرمودند که «جمهوری اسلامی؛ نه یک
کلمه کم، نه یک کلمه زیاد»؟ پس چرا ذکر عبارت «جمهوری ایرانی» مخالفت شما
را برنیانگیخت؟
به گزارش فارس، انتشار374 سوال از مجوعه "572 سوال از میرحسین موسوی " و
بازدید و استقبال پرشمار مخاطبان از آنها، اقدامات و تفکرات موسوی را در
قالب سوالهای مستند مورد واکاوی قرار گرفت.
بخش گذشته با عنوان «جناب موسوی! چرا اراذل حرمتشکن روز عاشورا را "خداجو "
نام نهادید؟» به موضوع تجمعات و آشوبهای فتنهانگیز در روز عاشورا و
ابعاد گسترده آن پرداخت و در این قسمت به ساختارشکنیهای "روز قدس، سیزده
آبان و شانزده آذر...پرداخته میشود:
ج) ساختارشکنیها
1_ روز قدس
جناب موسوی! مسبوقید که به ابتکار امام راحل، سی سال است که مردم مسلمان در
اقصی نقاط جهان در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان با شعار مرگ بر اسرائیل به
خیابانها میریزند و گسترش روزافزون تظاهرات این روز، موجب وحشت و تزلزل
رژیم اشغالگر و روحیه بخشی به مردم فلسطین شده است؛ اما جناب عالی در
بیانیه شماره 13 خود گفتهاید که «اگر این مناسبت به یک پسند سیاسی تعلق
یابد، سال به سال شکوه خود را از دست میدهد».
375. آیا این سخن شما بدین معنا است که نباید هر سال در روز قدس شعار مرگ
بر اسرائیل سر دهیم زیرا تکرار این مسئله باعث از بین رفتن شکوه این روز
میشود؟
376. اگر منظور شما غیر از این است پس چرا در بیانیه خود اصلا به اسرائیل و جنایاتش و فلسطین مظلوم اشارهای نداشتهاید؟
جناب آقای موسوی! میدانید که در جریان راهپیمایی روز قدس سال 1388، جمعی
که خود را هواداران جناب عالی میخواندند با شعارهایی همچون «استقلال،
آزادی، جمهوری اسلامی»، «مرگ بر...»، «ما اهل کوفه نیستیم، پشت یزید
بایستیم» و «نه غزه، نه لبنان؛ جانم فدای ایران» فاز جدیدی از ساختارشکنی و
مبارزه با نظام و ارزشهای آن را آغاز کردند.
سوالات:
377. چرا جنابعالی در مورد شعارهای این گروه هیچ واکنشی نداشتید؟
378. مگر امام(ره) نفرمودند که «جمهوری اسلامی؛ نه یک کلمه کم، نه یک کلمه
زیاد»؟ پس چرا ذکر عبارت «جمهوری ایرانی» مخالفت شما را برنیانگیخت؟
379. آیا امام(ره)، نظریهپرداز ولایت فقیه نبود؟ چرا جناب عالی در مقابل
جسارتها و اهانتهای گروهی اندک_ که خود را هوادار شما مینامند _ به
ولایت فقیه و مقدسات نظام، سکوت میکنید؟
****
جناب آقای موسوی! به دنبال شعارهای ساختارشکن و ضددینی که در راهپیمایی
روز قدس از سوی هواداران جنبش سبز سر داده شد، جنابعالی در جمع گردانندگان
روزنامه توقیف شده کلمه سبز گفتید: «به نفع ماست که شعارهای متناسب با
ظرفیت کشور مطرح کنیم و از شعارهای ضد و غیرمنطبق با وضعیت کشور بپرهیزیم.»
380. آیا به نظر شما این شعارها به دلیل عدم انطباق با ظرفیت کشور نباید سر داده شود یا به دلیل ساختارشکن بودن آنها؟
381. آیا اگر به فرض محال، یک روز شعارهای ساختارشکنانه مطابق ظرفیت کشور باشد، شما با سر دادن آنها موافقید؟!
جناب آقای موسوی! شما در بیانیه شماره 13 (روز قدس) گفتهاید که «ما به
اندازهای که از خود صبر و خرد نشان بدهیم از کوششهایمان نتیجه میگیریم و
اگر به سوی تندرویهای بیدلیل بلغزیم، چه بسا که حاصل یک هفته و یک ماه
تلاش را در یک روز و یک صحنه جا بگذاریم» حال از شما سوال میکنیم.
382. آیا واقعا رفتارتان پس از انتخابات با این سخنان تشابه دارد؟
383. آیا سکوت شما در برابر شعارهای ساختارشکنانه و افراطگریهای
طرفدارانتان در روز قدس و 13 آبان و 16 آذر و عاشورا به نوعی نقض همین
سخنان نیست؟
جناب آقای موسوی! شما در بیانیه شماره 13 که به مناسبت روز قدس و پس از
برگزاری این مراسم صادر کردید، نوشتهاید که «ما خواستار اجرای بدون تنازل
قانون اساسی و بازگشت جمهوری اسلامی به اصالت اخلاقی نخستینش هستیم».
384. آیا واقعا جناب عالی در دوران هشت ساله نخستوزیری خودتان، قانون اساسی را بدون تنازل اجرا کردید؟
385. چرا در 16 سالی که مشاور آقایان هاشمی و خاتمی بودید بر این خواسته پای نفشردید و بیانیه صادر نکردید؟
386. آیا «نظام جمهوری اسلامی» جزء ارکان قانون اساسی شمرده نمیشود؟ چرا
اجازه دادید طرفدارانتان در روز قدس و روزهای پس از آن، شعار «جمهوری
ایرانی» سر دهند؟ آیا طرح این شعار «تنازل قانون اساسی» نبود؟
387. اگر شعارهای طرفدارانتان در روز قدس را قبول نداشتید، چرا در این بیانیه که پس از روز قدس صادر کردید، از آنان تبری نجستید؟
388. آیا حمایت سی ساله ملت ایران از مردم مظلوم فلسطین، جزئی از «اصالت
اخلاقی نخستین» جمهوری اسلامی نیست؟ آیا جناب عالی شعار «نه غزه، نه لبنان،
جانم فدای ایران» را در مسیر بازگشت به «اصالت اخلاقی نخستین» جمهوری
اسلامی میدانید؟ اگر این گونه نیست، چرا آن شعار دهندگان را محکوم نکردید و
صف خویش را از آنان جدا نساختید؟
***
2_ سیزده آبان و شانزده آذر
مقدمه: روزهای 13 آبان و 16 آذر یادآور چند مناسبت در تاریخ ما است که همگی
به نوعی، جنایات آمریکا علیه ملت ایران را بازگو میکند؛ در 16 آذر سال
(1332 اندکی پس از کودتای آمریکایی _ انگلیسی 28 مرداد) در آستانه ورود
ریچارد نیکسون معاون وقت رئیس جمهور آمریکا به ایران، نظامیان رژیم پهلوی
برای سرکوب دانشجویان و ایجاد خفقان بیشتر، در اقدامی جنایتکارانه، به
ساختمان دانشکده فنی دانشگاه تهران یورش برده و دانشجویان را حتی در
کلاسهای درس به گلوله بستند که در نتیجه سه تن از آنان به شهادت رسیدند.
همچنین در 13 آبان 1343 امام (ره) که علیه اعطای مصونیت کنسولی به مستشاران
آمریکایی (توسط رژیم شاه) سخنرانی و اعتراض کرده بود _ از ایران تبعید شد؛
در 13آبان 1357 نیز در آستانه روی کار آوردن دولت نظامی ازهاری، رژیم شاه
با اشاره و حمایت سفارت آمریکا به منظور فرو نشاندن شور انقلابی ملت ایران
تظاهرات دانشآموزان را در دانشگاه تهران به خون کشید و جمع زیادی از آنان
را به شهادت رساند.
و بالاخره در 13 آبان 1358 نیز دانشجویان مسلمان پیرو خط امام طی اقدامی
انقلابی در اعتراض به پناه دادن آمریکا به شاه فراری، لانه جاسوسی آمریکا
در تهران را تسخیر کردند؛ به دلیل این مناسبتها طبق مصوبه مجلس شورای
اسلامی سیزده آبان «روز ملی مبارزه با استکبار جهانی» نامیده شد و همه ساله
در این روز، تمامی مردم به ویژه دانشآموزان و دانشجویان، فریادهای
ضداستکباری خود را بر سر آمریکا فرود میآورند.
جناب آقای مهندس موسوی! از یک سو جناب عالی در وقایع پس از انتخابات، از
حمایتهای سردمداران آمریکا، اسرائیل، انگلیس، منافقین و سلطنتطلبان از
خودتان اعلام برائت نکردید و از دیگر سو در بیانیه شماره 13 که به مناسبت
روز قدس صادر کردید، حتی یک بار از کلمات «اسرائیل غاصب»، «رژیم اشغالگر
قدس»، «صهیونیسم»، «اشغالگران قدس»، «فلسطین مظلوم» و نظایر آن استفاده
نکرده و به هیچ وجه جنایات صهیونیستهای وحشی را محکوم ننمودید و در پیامی
که به مناسبت روز 13 آبان 1388 منتشر ساختید، اصلا نقش آمریکا در تبعید
امام(ره) و کشتار دانشآموزان را در سال 1357 یادآور نشدید و مطلقا کلمات و
عباراتی همچون «آمریکا»، «آمریکای جهان خوار»، «آمریکای جنایتکار»،
«امپریالیسم»، «روز ملی مبارزه با استکبار جهانی»، «تسخیر لانه جاسوسی
آمریکا» و ... را به کار نگرفتید و در توصیف اقدام شجاعانه دانشجویان
مسلمان پیرو خط امام(ره) در اشغال سفارت آمریکا از عبارت گنگ و مبهم «آنچه
در این روز اتفاق افتاد» بهره گرفتید تا مجبور نشوید از عبارت «تسخیر لانه
جاسوسی» استفاده کنید؛ در این زمینه سوالاتی چند، ذهن نیروهای وفادار به
آرمانهای امام (ره) و انقلاب را می آزارد که پاسخ آن را از شما میخواهند:
389. علت این همه تناقض و باجدهی به جنایتکاران بینالمللی چیست؟ چرا با
آمریکا و اسرائیل این قدر مماشات نموده و با رودربایستی برخورد مینمایید؟
390. آیا این رفتار با سیره امام(ره)_ که شما خود را پیرو ایشان میخوانید_ انطباق دارد؟
391. چرا جناب عالی در پیامتان به مناسبت 13 آبان (روز ملی مبارزه با
استکبار جهانی) هیچگاه علیه آمریکا و اسرائیل_ که نماد استکبار جهانی
هستند_ سخن نگفتید و چرا هوادارانتان نیز مطلقا علیه آمریکا و رژیم
صهیونیستی شعاری بر زبان نیاوردند؟ آیا این هماهنگی، امری اتفاقی بوده است؟
***
جناب آقای موسوی! مسبوقید که یک بار در زمان حیات امام و قبل از برکناری
آقای منتظری از قائم مقامی رهبری در منزل او به عکس امام(ره) جسارت شد؛ این
مسئله در میان نزدیکان امام امت بازتاب گستردهای یافت و واکنشهایی را
موجب شد، از جمله حضرات حجج اسلام آقایان سید حمید روحانی، مهدی امام
جمارانی و مهدی کروبی در تاریخ 29/11/67 با ارسال نامهای به آقای منتظری
ضمن بیان ایرادات وارد به وی، از جمله گفتند: «شما خوب میدانید که امت
قهرمانپرور ایران هرگز تحمل کوچکترین اهانت به ساحت مقدس حضرت امام را
ندارد و این حقیقت، در دوران ستمشاهی بارها ثابت شده است؛ راستی اگر روزی
این ملت باخبر شود که در بیت شما نسبت به عکس امام(ره) چه جسارتی شده است،
میدانید با آن بیت چه خواهند کرد؟»
و میدانید که روز 16 آذر طرفداران جنبش سبز با شعارهای ساختارشکنانه به
تظاهرات پرداختند و تصاویر امام راحل را پاره کرده و به آتش کشیدند؛ این
اقدام در رسانههای بیگانه بارها به نمایش درآمد و دشمن را خشنود ساخت زیرا
که میدیدند شعارهای تظاهرکنندگان اینک از مرحله تقلب در انتخابات فراتر
رفته و اساس نظام و امام(ره) را هدف قرار داده است.
392. چرا شما که پیرامون وفاداری به امام امت و آرمانهای ایشان، بارها داد
سخن دادهاید، این اقدام زشت طرفدارانتان را که عواطف دهها میلیون ایرانی
را جریحهدار کرد_ به طور شفاف و علنی و قاطع محکوم ننمودید؟
393. چرا با صدای بلند اعلام نکردید که این افراد ساختارشکن، نفوذیهای دشمن هستند؟
394. چرا به هوادارانتان نگفتید که صفوف خود را از این عناصر وابسته جدا کنند؟
395. جناب آقای موسوی جناب عالی که معتقدید «دانشگاهها از حق و مظلوم دفاع
میکنند و مخالف ظالم هستند و از استقلال کشور و آزادی، دفاع میکنند»
حرکت دانشگاهیان در روزهای 13 آبان و 16 آذر و تجمعات چند هزار نفری
دانشجویان در دانشگاههای تهران را در برابر اندک طرفداران شما، که شعارهای
ساختارشکنانه داده بودند، چگونه توجیه میکنید؟
3_ عاشورا
396. جناب آقای موسوی! در روزهای تاسوعا و به ویژه عاشورای سال 88 (5 و 6
دیماه) گروهی اراذل و اوباش با نشانههای سبز در بعضی خیابانهای تهران
حاضر شدند و با استفاده از حضور مردم در مجالس عزاداری، اموال عمومی را
تخریب کردند و شعارهای ساختارشکنانه سر دادند و به کف و سوت و پایکوبی و
هلهله پرداختند.
جناب عالی که انتخاب رنگ سبز را به نشانه ارادت و وفادای خود به اهل بیت
علیهمالسلام عنوان میکردید، چرا در مقابل حرکت شوم این گروه، هیچ موضعی
اتخاذ نکردید و چرا نکوشیدید با محکوم ساختن آن، احساسات جریحهدار شده ملت
ایران را قدری مرهم گذارید؟
***
جناب آقای موسوی! روز عاشورای سال 88 (ششم دیماه) گروهی اندک به عنوان
هواداری از شما به خیابانها آمده و ضمن ادای شعارهای ساختارشکنانه همچون
«حسین حسین شعارشون؛ تجاوز افتخارشون» و «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و «مرگ بر
جمهوری اسلامی» و سایر شعارهای ساختارشکنانه، به تخریب اموال عمومی و
خصوصی پرداخته و به نیروی انتظامی حمله بردند و سپس بدون توجه به عزاداری
مردم در این روز، کف و سوت زدند و هلهله کردند که این اقدامات، عواطف عمومی
را به شدت جریحهدار ساخت و این صحنههای تاسفبار توسط رسانههای بیگانه
به شکلی گسترده و به صورت لحظه به لحظه منعکس شد و بعضی از آن رسانهها
همچون بیبیسی فارسی؛ مرخصی ایام کریسمس کارکنان خود را نیز برای پوشش
دادن مطلوب به این وقایع لغو کردند.
در این روز خواهرزاده شما نیز در یک عملیات مشکوک و به ضرب گلوله سلاحی که
در سازمان نیروهای انتظامی و نظامی ایران وجود ندارد، به قتل رسید و این در
حالی است که سرکرده منافقین، پیشتر اعلام کرده بود که تیمهای عملیاتی خود
را در روز عاشورا به حمایت از جمعیت سبز به تهران فرستاده است.
شما در پیامی که بعد از این واقعه منتشر ساختید، بدون توجه به ماهیت
ضددینی این جمعیت و شعارهایشان، آنان را «خداجو»! «عزادار حسینی»! و
«افراد بیگناه» لقب دادید و این جماعت اندک را «بخش عظیمی» از جامعه
نامیدید و «بر هویت اسلامی، ملی و مخالف سلطه بیگانگان و وفادار به قانون
اساسی» خودتان و جنبش سبز تاکید کردید.
جناب عالی در این بیانیه افزودید که «مسلما حرمتشکنی اگر در روز عاشورا
صورت گرفته باشد، مورد تایید ما نیست» ولی بلافاصله برای رفع تکدر از
حرمتشکنان سبزپوش در روز عاشورا به تبرئه آنان پرداختید و گفتید «ما
بدترین نوع حرمتشکنی را کشتن بندگان بیگناه و عزادار در روز عاشورا و در
ماههای حرام میدانیم» و در پایان، راهحلهای خویش برای برونرفت از این
مشکلات را ابراز داشتید که در یکی از بندهای آن، آزادی حرمتشکنان عاشورا و
آشوبطلبان چند ماه اخیر را تحت عنوان «آزادی زندانیان سیاسی» خواستار
شدید.
بلافاصله به دعوت شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، مردم در ساعت 15 روز
چهارشنبه نهم دیماه _ که روزی اداری و غیرتعطیل بود _ همچون اقیانوسی
خروشان به خیابانها آمدند و با حضور بینظیر و هوشمندانه خویش و با
ابتکارهای جذاب و دیدنی، ضمن ابراز انزجار از وقایع روز عاشورا، از قوه
قضائیه، قاطعیت در مقابل حرمتشکنان و محاکمه سران فتنه را خواستار شدند.
حال این سوالات را از جناب عالی داریم:
397. چرا حرمتشکنان روز عاشورا را به روشنی محکوم نساخته و از آنان تبری نجستید؟
398. همه میدانند که روز عاشورا خواهرزاده شما به نحو مرموز و مشکوکی
گلوله خورد و تلاش کادر پزشکی برای نجات جان ایشان بینتیجه ماند و
متاسفانه دار فانی را وداع گفت؛ چرا وقتی وارد بیمارستان شدید، یکی از
نزدیکانتان شدیدا به شما تاخت و جناب عالی را عامل اصلی قتل آن مرحوم دانست
و شما نیز با سکوت، سر خود را پایین انداختید؟
399. شما که در بیانیهتان بر هویت اسلامی و ملی و وفاداری خود و جنبش سبز
به قانون اساسی تاکید کردید، آیا شعارهای طرفدارانتان علیه ملت ایران، نظام
و رهبری را در روز عاشورا جزئی از وفاداری به قانون اساسی میدانید؟!
400. شما که این بیانیه را پس از راهپیمایی روز چهارشنبه در میدان انقلاب
تهران صادر کردید، چرا هیچ اشارهای به حضور حماسی و بینظیر امت عاشورایی
نکردید؟
401. شما در این بیانیه حضور هوادارانتان را در روز عاشورا، «خودجوش»
دانسته و مدعی شدهاید که بدون صدور اعلامیهای از سوی شما و سایر
سردمداران این جریان، به خیابان آمدند؛ آیا جنابعالی از دعوتها و تحریکات
ضدانقلاب و تلویزیونهای بیگانه برای این مسئله غافل بودید؟ چرا مانع
تاثیرگذاری رسانهها و عوامل ضدانقلاب بر جنبش سبز نشدید؟
****
جناب آقای موسوی! مطلعید که روز عاشورا جمعی اراذل و اوباش که در میان آنها
طرفداران گروهک کمونیستی فدائیان خلق و افراد بیدین نیز حضور داشتند، به
خیابانها آمده و با حمله و آتش زدن امکانات عمومی، خسارات زیادی به بار
آوردند و علیه مقدسات مردم عزادار شعار دادند و با کف و سوت و هلهله به
شادی پرداختند؛ جناب عالی در بیانیه خود آنها را «مردم خداجو» و «عزاداران
حسینی» لقب دادید،
اندکی بعد، سایت ضدانقلابی و بیدین خودنویس، استفاده از عناوین فوق (مردم
خداجو و عزاداران حسینی) را اتهامی به تظاهرکنندگان روز عاشورا دانست و
خطاب به شما نوشت:
«... آیا مردم غیرخداجو در بین معترضان عاشورای امسال نبودند؟ ... مگر
ادعان نکردهاید که جنبش سبز متکثر است؟ آیا بهتر نبود از غیر خداجویان هم
نام میبردید؟ شما از کجا به این نتیجه رسیدهاید که معترضان روز عاشورا
مردم خداجو بودهاند؟ لفظ «عزاداران حسینی» هم در بیانیه شما خطاب به
معترضان در روز عاشورا مشکلآفرین به نظر میرسد؛ استفاده از عناوینی نظیر
«مردم خداجو» برای بسیاری که زیر این عنوان طبقهبندی نمیشوند، ناشی از
توهم واقعگریز و پناه بردن به رویکردهای کمعمق و گول زننده است.»
جناب آقای موسوی! این سایت ضد خدا در خاتمه با وقاحت تمام خطاب به جنابعالی مینویسد:
«... بنده و بخش قابل ملاحظهای نظیر من، اصلا دنبالهرو اباعبدالحسین
(علیهالسلام) نیستیم، شما از سر خود نمیتوانید درباره کلیت جنبش صحبت
کنید» حال این سوالات مطرح است که:
402- چرا شما کوشیدید از عناصر، با عناوین مقدسی همچون «مردم خداجوی» و
«عزاداران حسینی» یاد کرده و دفاع کنید؟ و چرا ایجاد اغتشاش توسط این عناصر
را محکوم نساختید؟
403- آیا با اطلاق این صفات بلند به جمعی کمونیست و بیدین، باز هم معتقدید که با مردم صادقانه برخورد کردهاید؟
404- اینک موضع شما پیرامون آشوبگران روز عاشورا چیست؟
405- میدانید که در فاصله کمتر از شش ماه، میدان انقلاب شاهد دو راهپیمایی
بود، (25 خرداد به طرفداری از شما و 9 دی در مخالفت قاطع با جنابعالی و
درخواست محاکمهتان) آیا تاکنون با خود فکر کردهاید که چرا در این مدت
کوتاه شما اینگونه مورد نفرت مردم مسلمان و انقلابی ـ که بسیاری از آنها
حتی به شما رأی داده بودند ـ واقع شدید؟
406- جناب آقای موسوی! آیا تاکنون به شعارهای هوادارانتان در روز عاشورا
فکر کردهاید؟ به نظر شما معنای این شعار آنها «حسین حسین شعارشون، تجاوز
افتخارشون» چیست؟
407- شعار ملت ایران پس از انقلاب همواره این بوده که «حسین حسین شعار
ماست، شهادت افتخار ماست» و دهها و صدها هزار رزمنده انقلاب و جنگ تحمیلی
با این شعار به قافله شهدا و جانبازان و ایثارگران پیوستهاند؛ جنبش سبز با
طرح شعار «حسین حسین شعارشون...» نشان داد که راهش از اقیانوس عظیم ملت
ایران جداست، آیا شما همچنان از این جریان حمایت میکنید؟
408- آنان با این شعار اعلام کردند که «حسین حسین» شعار جنبش سبز نیست و
بدین ترتیب برائت خویش را از اسلام و سیدالشهداء اعلام کردند، آیا شما نیز
با این جریان هم عقیدهاید؟
409- این شعار، توهین آشکار به ساحت قدسی سیدالشهدا علیهالسلام و ملت
ایران است و چنین معنا میدهد که ملت ایران، با شعار حسین حسین، این عمل
زشت را افتخار خود میداند، آیا شما نیز این سخن را قبول دارید؟
410- شما میدانید که نخستین بار اتهام تجاوز به بازداشت شدگان را آقای
مهدی کروبی بر زبان آورد که بعدا در جریان رسیدگی به این اتهام، هیچیک از
موارد را نتوانست اثبات کند؛ حال حتی اگر به فرض محال در بازداشتگاهها
اتفاقی نیز افتاده باشد، آیا کل ملت ایران ـ که همواره شعار "حسین حسین...
را سر میدهند ـ در آن اتفاق، محکومند یا چند نفر زندانبان؟ و آیا این
اتفاق چه ربطی به سیدالشهداء و شعار ملت ایران «حسین حسین» پیدا میکند.
411- آیا طرح این شعار در روز عاشورا به نشانه تقابل آشکار و اعلام جنگ با امام حسین (علیهالسلام) نیست؟
412- چرا شما سردهندگان این شعار را "عزاداران حسینی " خواندید؟
********
جناب آقای موسوی! آیا تاکنون روی این شعار هوادارانتان در روز عاشورا تامل داشتهاید که «مرگ بر اصل ولایت فقیه»؟
413- اگر اصل و اساس و بنیاد ولایت فقیه را همان اسلام و تشیع و امام زمان
(علیهالسلام) بدانیم، آیا شعار مرگ بر «اصل» ولایت فقیه جز بر اسلام و
تشیع و... معنای دیگری میدهد؟ آیا باز هم کسانی که این شعار را سر داده
بودند، خداجو و مسلمان میخوانید؟
414- میدانید که اصل ولایتفقیه، عمود خیمه نظام جمهوری اسلامی و رکن اصلی
قانون اساسی و جزء اصول لایتغیر آن است؛ با این ترتیب کسی که شعار مرگ بر
اصل ولایت فقیه را سرمیدهد، آیا به ادعای شما: «وفادار به قانون اساسی»
است؟
415- آیا شعارهای "مرگ بر جمهوری اسلامی " و "مرگ بر اصل ولایت فقیه "
مصداق بارز تنازل قانون اساسی محسوب نمیشود؟ شما که بر اجرای بدون تنازل
قانون اساسی اصرار میورزید، چرا در مقابل این جماعت، سکوت پیشه کردید؟
416- با شعار هوادارانتان در روز عاشورا (مرگ بر جمهوری اسلامی) آیا جایی برای دفاع از این جماعت باقی میماند؟
417- آیا با طرح این شعارها نمیتوان این گروه را «برانداز» و «محارب» و
«مفسد فیالارض» دانست؟ آیا تاکنون فکر کردهاید و...، ملت هوشمند و بصیر
ایران را به چه نتیجهای میرساند؟
******
جناب آقای موسوی! شما در بیانیه خود به مناسبت روز بسیج به کسانی که در
ایام پس از انتخابات و روزهای قدس و 13 آبان و... به خیابانها آمدند و به
ساختارشکنی پرداختند و شعارهایی علیه نظام و امام(ه) و رهبری سر دادند،
عناوین و صفاتی دادید که پیرامون آن عناوین، سوالاتی مطرح شده که بدون پاسخ
مانده است:
418- شما آنان را کسانی خواندهاید که «بازگشت به نسخه اصیل انقلاب اسلامی
را طلب» میکنند، آیا کسی که شعار "جمهوری ایرانی " سر میدهد، مستحق چنین
توصیفی است؟
419- شما این جماعت را «خواستار آن اسلام ناب محمدی (صلی الله و علیه و آله
و السلم) که امام(ره) منادی و معرف آن بود» معرفی کردهاید؛ آیا کسی که
تصویر امام (ره) را پاره میکند و میسوزاند، لایق چنین صفاتی است؟
420- شما این گروه را خواهان «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» توصیف
کردهاید؛ آیا کسی که علیه نظام و رهبری فریاد میکشد و شعار «مرگ بر اصل
ولایت فقیه» و «مرگ بر جمهوری اسلامی» را بر زبان میآورد اصولا به قانون
اساسی اعتقاد دارد که خواهان اجرای بدون تنازل آن نیز باشد؟
421- شما این افراد را کسانی خواندهاید که «از وفاداری به عهدهای ایمانی و
انسانی میپرسند»؛ آیا کسی که در روز قدس در هماهنگی کامل با وزارت خارجه
رژیم صهیونیستی شعار «نه غزه، نه لبنان؛ جانم فدای ایران» سر میدهد از
«عهدهای ایمانی و انسانی» ملت ایران با مردم مظلوم فلسطین میپرسد؟
422- شما این عناصر را کسانی عنوان کردهاید که «با مسالمت، حاکمانشان را
به عدالت امر میکنند»، آیا کسی که به خیابان میآید و سطل زباله و اتوبوس و
بانک و اموال عمومی و خصوصی ملت را به آتش میکشد و نابود میسازد و مردم
را در برابر دیدگان زنان، عریان میکند،فردی «مسالمت»جو است؟
جناب آقای موسوی! شما در بیانیهتان به مناسبت روز بسیج گفتهاید «کسانی که
درمبارزه سیاسی، اصلیترین شیوهشان دروغ گفتن است، حتما راستگو نیستند،
تقوا در همدستی با آنان و ایمان، سازگار با پیرویشان نیست» حال این سوالات
برای مردم بسیجی ایران مطرح است که:
423.آیا شما در اعطای این القاب به جمعی آشوبطلب و ساختارشکن، خودتان با مردم ایران، صادق بودهاید یا به آنان دروغ گفتهاید؟
424. آیا توصیف جمعی برانداز با این صفات بلند، بسیجیان را به این نتیجه
نمیرساند که به قول خودتان «تقوا در همدستی با» شما و «ایمان سازگار با
پیروزی[از شما]... نیست»؟!
جناب آقای موسوی! شما در بیانیهای که به مناسبت روز بسیج صادر کردید،
توهینهای فراوانی را به بسیجیان وارد کردید و از جمله آنان را با القابی
همچون«بی نیت»،«جیرهخوار»، «چشمبسته» و «ابزار»نواختید و از آنها دعوت
کردید که «مجهز به عمیقترین بصیرتها» شوند که میتواند در «ظلمانیترین
شبهای فتنه، راه را از بیراهه تشخیص دهد».
جناب آقای موسوی! بعضی از گردآورندگان این مجموعه سوالات کسانی هستند که
دیروز به فرمان امامشان سر از پا نشناخته به میدان نبرد شتافتند و امروز
نیز با بصیرت و تیزبینی، تمام حرکات را رصد کرده ضمن مطالعه تمام
بیانیههای شما و شریکانتان به سوالاتی رسیدهاند که برای آن پاسخی
نمییابند و این پرسشها را از راههای مختلف انتشار دادهاند تا از شما و
جنبش سبزتان پاسخی بگیرند که تاکنون جز فحش و توهین دریافت نکردهاند.
425. جناب آقای موسوی! آیا شما معتقدید که طرح سوال، پلشتی است؟ و چون ما
در مقابل تحرکات و تحریکات شما چشم و گوش بسته نبودیم و سوالاتی را
پرسیدیم، باید نیوشای چنین اهانتهایی باشیم؟
426. آیا باز هم ما را گروهی چیرهخوار و بینیت و چشم بسته میدانید؟
***
جناب آقای موسوی! میدانید که طرفداران جنبش سبز در خلال راهپیماییهای
خویش به ویژه در نماز جمعه26 تیر(به امامت آقای هاشمی رفسنجانی) و روزهای
قدس و 13 آبان و 16 آذر و عاشورا، شعارهای ساختارشکنانه فراوانی را بر زبان
آوردند؛ شما طی بیانیهای که به مناسبت وقایع تلخ روز عاشورا صادر نمودید،
در اتفاقی نادر، با لحنی نرم، این قبیل شعارها را غیر قابل دفاع خواندید،
اما متاسفانه بلافاصله به دفاع از آشوبگران پرداختید.
427.به نظر شما،صدور بیانیههای جناب عالی پس از انتخابات، راه را برای طرح این قبیل شعارها باز نکرده است؟
جناب آقای موسوی! بعضی از فرازهای بیانیههای شما- که حتما هنوز فراموشتان نشده است- از این قرار است:
«به یاد آوریم که ملت ما در انقلاب اسلامی به دلیل انعطاف در قبال
خواستههای به حقش که از زبان امام راحل بیان میشد، مجبور به ساختارشکنی
شد»، «به همه نهادهای تصمیمگیر در نظام توصیه میکنم که چون شورای نگهبان
عمل نکنند و مجاری را برای اصلاح اشتباهات باز بگذارند، زیرا که بسته شدن
این راه، تهدید ساختارشکنی را به عنوان تنها دلیل، مطرح خواهد کرد».
428.جناب آقای موسوی!با توجه به اینکه به فرموده امام امت«حفظ نظام از اوجب
واجبات است» و جناب عالی بر حفظ نظام و وفاداری به قانون اساسی و پیروی از
امام(ره) و رهبری همواره تاکید داشتهاید، به عنوان یکی از اعضای مجمع
تشخیص مصلحت نظام، خودتان قضاوت کنید که آیا انصافا بیان چنین جملاتی را
مطابق مصلحت نظام تشخیص میدهید؟
جناب آقای موسوی! میدانید که جمعی از اصلاحطلبان حامی شما - که التزام
خود را به نظام و قانون اساسی و رهنمودهای رهبری ابراز میدارند- اخیرا
میگویند ضربهای که موسوی به جنبش اصلاحات زد، جبرانناپذیر است چرا که
با شعارهای ساختارشکنانه جنبش سبز، عملا جبهه اصلاحات در برابر این جریان
قرار گرفته و عرصه برای فعالیتش به شدت محدود شده و به نقطهای در حال
عزیمت است که برای ادامه حیات خویش، باید این جریان را محکوم سازد.
429.اگر جنابعالی با این تحلیل موافق نیستید، چرا هرگز شعارهای افراطی
طرفداران خویش را محکوم نساختهاید و چرا ستادتان هیچگاه شعارهای مورد
تایید شما را برای هوادارانتان منتشر نکرده است؟
جناب آقای موسوی! میدانید که طرفداران جریان سبز در راهپیماییهای روز
قدس و13آبان شعارهای ضددینی و ضدانقلابی و حتی به طرفداری از نظام شاهنشاهی
را مطرح ساختند که دل پارهای از اصلاحطلبان ارزشی را نیز به درد آورد.
عدهای برآنند که سکوت سران جنبش سبز در برابر این ساختارشکنیها اولا به
دلیل ایجاد اتحاد جناحی با گروههای اپوزیسیون( اعم از سلطنت طلب،مارکسیست
،منافق و ...) است و ثانیا بدان جهت است که پشتیبانی بیگانگان را از دست
ندهند و ثالثا جنبش سبز با این حرکات ساختارشکنانه نشان میدهد که در صدد
انقلاب رنگین است.
430.حال با توجه به تاکیدات جناب عالی بر حرکت در چارچوب آرمانهای
امام(ره) و قانون اساسی جمهوری اسلامی و تصریحتان به حفظ ارزشها و تداوم
مسیر شهدا، این تحرکات جنبش سبز را چگونه توجیه میکنید؟
431.جناب آقای موسوی! بعضیها برآنندکه «جنبش سبز» از «موسوی عبور کرده و
با اپوزیسیون سلطنت طلب و مارکسیست و لیبرال به وحدت رسیده است». اگر شما
این تحلیل را نمیپذیرید، چرا بر هوادارانتان اعمال مدیریت نمینمایید و
آنان را از طرفداران گروهکها جدا نمیسازید؟