فتنه اخر

فتنه اخر

فتنه اخر

فتنه اخر

پایان نامه به نفع ایران؛ تحلیل بر ضد ایران

در این اوضاع ما باید بر حذر باشیم همانطور که قرآن کریم به ما فرموده: (خذوا حذرکم) بخصوص بعد از موضعگیری ایران در قبال اوضاع بحرین، و تفاصیل آنچه در بحرین روی داده، مسأله اساسی شورای همکاری خلیج، فقط ایران است.

 دکتر "عبد الله النفیسی" از اساتید دانشگاه کویت در یک سخنرانی با عنوان "موج تغییر مردمی در کشورهای عربی؛ شکل و دلالت" که در دانشگاه کویت برگزار شد به تحلیل متفاوت و جالبی نسبت به اوضاع منطقه اشاره کرد. متن بخش هایی از این سخنرانی به شرح ذیل است:

... من از افراد نادری بودم که به سبب تخصصم در زمینه شیعه و تشیع از دیرباز مشتاق دیدار ایران بودم، زیرا موضوع رساله دکترای من "نقش سیاسی شیعه در تحوّلات سیاسی معاصر عراق" بود.

این موضوع مرا بر آن داشت تا به عراق نزد سیّد "محسن حکیم" در نجف بروم و مدّت شش ماه در ملازمت ایشان باشم. من در آنجا با تمام علمای شیعه دیدار کردم. امام خمینی را در سال 1968 دیدم. یعنی ده سال قبل از انقلاب ایران؛ و در یکی از حلقه های او نشستم و با او صحبت کردم. او در آن زمان در عنفوان جوانی بود.

من همچنین با "عبدالعزیز حکیم" و "محمدباقر حکیم" و "مهدی حکیم" که بعدها در خرطوم (پایتخت سودان) ترور شد دیدار کردم، با همه اینها روزانه در تماس بودم و رساله ام را می نوشتم. سپس بسیار علاقمند به امور ایران شدم.

به کویت آمدم و سالانه به دفتر مطالعات سیاسی بین المللی، وابسته به وزارت امور خارجه در تهران می رفتم. چندین سال در این مرکز سخنرانی کردم و در ایران با تمام طیف های مسئولان ایرانی از رهبری آقای خامنه ای گرفته که ایشان را در بیتش زیارت کردم، با او نشستم و پیرامون امور خلیج [فارس] صحبت کردیم، با ناطق نوری و خاتمی و رفسنجانی و روحانی و مهدوی، تا مجموعه گروه های زیادی از اساتید دانشگاه های ایران (دانشگاه شیراز، دانشگاه تهران و دانشگاه اصفهان) همه این دانشگاه ها را دیدم و در آنها سخنرانی کردم. و ولایتی و عباسی .. همه اینها از شخصیت های ایرانی هستند که من با آنها دیدار کردم و با ایشان نشستم و خوردم و مناقشه کردم. و طی این تجربه می توانم به یقین بگویم که من ایران را از داخل شناخته ام.

همه اینها از رهبری گرفته تا کوچک ترین کارمند تا بالاترین افسران لشکری تا سپاه پاسداران انقلاب تا وزارت اطلاعات – عبد الله نوری و گروهش در سخنرانی های من حاضر می شدند – همه اینها روی یک مسأله توافق داشتند و آن این بود که دولت های خلیج [فارس] اساساً از نفطه نظر تاریخی تابع ایران هستند، موضوع دیگری که از نظر تاریخی مورد مناقشه بین ما و آنهاست، این است که ای عرب هایی که به ما حمله کردید و نام آن را فتح اسلامی می گذارید و تمدّن ایرانی ما را نابود کردید؛ ما اکنون این فرصت تاریخی برایمان بدست آمده تا انتقام تاریخی خود را از شما بگیریم. همه آنها بر این سخن اتفاق نظر دارند.

آنها در ایران از تشیع به عنوان اسب تروا استفاده می کنند و اعتقادی به تشیع ندارند. تشیع در اصل عربی است نه ایرانی، و آنها که تشیع را به ایران انتقال دادند، عرب بودند. برای همین، ایران تنها وسیله برای مقابله با عرب را تشیع می داند، با اینکه دولتشان قوم گرا و فارسی است.

من در سال 2003 قبل از اشغال عراق با "محمدباقر حکیم" جلسه ای داشتم، بعد از سخنرانی سالانه ام در دفتر مطالعات سیاسی بین المللی تهران به هتل آمدم. در آنجا "محمدباقر حکیم" با من تلفنی تماس گرفت و ماشین گراند زادی فرستاد و مرا به خانه اش برد. ما با هم نشستیم در حالی که یک طبق از غذهای ایرانی در میان بود. او درها و پنجره ها را بست و به من گفت: "عبدالله! من شش ماه در خانه ام از تو پذیرایی کردم، من احساس می کنم که ایرانی ها به ما ستم کردند".

از او خواستم تا صدایش را پایین یاورد تا هیچ کسی نشنود. به او گفتم: "ما شما را در جهان عرب و خلیج مزدور ایران می دانیم". گفت: "ای کاش با ما مثل مزدور برخورد می کردند؛ بلکه آنها ما را ذلیل و خوار می دارند؛ زیرا عرب هستیم. آنها فارس هستند و تشیع برای آنها حکم اسب تروا را دارد تا با آن جهان عرب را بزنند". به او گفتم: "چه کار باید کرد؟" گفت: "اولین کاری که کنم بعد از اینکه به نجف برگردم این است که مرجعیت فارسی را به مرجعیت عربی برمی گردانم".

آیت الله سیستانی در آن زمان در نجف حضور داشت در حالی که اصالت ایرانی دارد و از سیستان است.

از این رو، قتل محمدباقر حکیم با این مسأله ربط دارد، درست است که القاعده متّهم است، ولی القاعده چه مصلحتی در قتل حکیم می توانست داشته باشد؟!

در این اوضاع ما باید بر حذر باشیم همانطور که قرآن کریم به ما فرموده: (خذوا حذرکم) بخصوص بعد از موضعگیری ایران در قبال اوضاع بحرین، و تفاصیل آنچه در بحرین روی داده، مسأله اساسی شورای همکاری خلیج، فقط ایران است.

اخیراً کتابی از یک تاجر ایرانی مقیم تگزاس به اسم "تریتا پارسی" منتشر شده که وی فرستاده حکومت ایران به اسرائیل و آمریکا بوده، این کتاب به انگلیسی نوشته شده و در لبنان به زبان عربی ترجمه شده است. عنوان کتاب "همپیمانی شرّ بین آمریکا و اسرائیل و ایران" است که در آن اطلاعاتی راجع به اسامی و زمان و مکان نشست های سه گانه آنها با هدف توطئه بر ضدّ دول عربی خلیج آمده است، تو اگر با ایرانی ها نشستی و از آنها خبر داری، دشمنی با یهود نزد آنها ندیدی، به سبب اینکه معابد یهود در تهران است، در خیابان منوچهری، خیابان فروش صنایع دستی معابد یهود قرار دارد، در حالی که پیروان برخی از دیگر ادیان و مذاهب معبد در تهران ندارند.

"نفیسی" تعلیقی هم بر انقلاب های مصر و تونس می زند و می گوید: "ملّت های ما عاطفی هستند، وقتی این تحوّلات را مشاهده می کنیم، فکر می کنیم مشکلاتمان حلّ شده؛ ولی این به هیچ وجه صحیح نیست. در اینجا متذکّر می شوم که وقتی رئیس جمهور آمریکا، "کاندویزا رایس" را برای وزارت خارجه کرد وقتی در کنگره از او در مورد برنامه اش برای این وزارتخانه پرسیدند، گفت: "تلاش خواهم کرد که از همپیمانان سابق رها شویم؛ زیرا صلاحیت آنها به اتمام رسیده و ما از آنها استفاده کردیم، دیگر باید از آنها رها شویم و دنبال همپیمانان جدید باشیم".

نظرات 1 + ارسال نظر
عبد 1390/02/10 ساعت 10:43 http://ahaliebasirat.blogfa.com

سلام همسنگر.خداقوت.
عجب استدلال های بی خود و بی پایه ای می کنه؟ واقعاً که انسان چقدر می تونه سرسپرده و چقدر می تونه کوردل باشه که نبینه و نشنوه اینهمه جبهه گیری ایران علیه شیاطین بزرگ و بالعکس رو، واقعاض اگه اینا هم پیمان می بودن این قابل تحلیله؟
یاعلی
با ولایت زنده ایم ، تا زنده ایم ، رزمنده ایم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد