روزنامه خراسان نوشت: حجت الاسلام والمسلمین «مسیح مهاجری»، مدیر
مسئول روزنامه «جمهوری اسلامی» در تعطیلات نوروزی سال جاری، در سفری ۸
روزه عازم کشور عراق میشود. وی در این سفر زیارتی سه شب در کربلا، سه شب
در نجف، یک شب در کاظمین و روز آخر نیز در سامرا حضور داشته و به زیارت
عتبات عالیات مشرف شده است، او همچنین در این سفر دیدار و گفت وگویی نیز
با آیت ا... سیستانی از مراجع عالیقدر شیعه داشته است. وی بخشی از خاطرات
سفر خود را به همراه تحلیلهایی از اوضاع عراق با قلمی بسیار شیوا و
خواندنی تحت عنوان« آیت ا... سیستانی و عراق جدید» از بیستم آذر ماه در
صفحه ۳ روزنامه جمهوری اسلامی به نگارش درآورده که تاکنون ۲۰ قسمت آن به
چاپ رسیده است. مهاجری ۵ قسمت از این سفرنامه را به دیدار با آیت ا...
سیستانی اختصاص داده است که در ادامه آن را میخوانید:
بسیار مشتاق بودم در این سفر با آیت ا... سیستانی دیدار و گفت وگویی داشته باشم. ظهر روز شنبه، اولین روز اقامت در نجف، با دفتر آیت ا... تماس تلفنی گرفتم و ضمن اعلام حضور در نجف، درخواست ملاقات کردم. حدود ساعت ۵ بعدازظهر در حالی که به همراه اهل خانه بعد از زیارت خانه حضرت علی علیه السلام به طرف مسجد کوفه در حرکت بودیم، تلفنی خبر دادند که فردا یکشنبه ساعت 11. 30 به دیدار آیت ا... سیستانی بروم...
نگاهم به آیت ا... سیستانی دگرگون شد
دیدار با آیت ا... سیستانی، با این که برای من تازگی نداشت ولی همیشه شوق برانگیز بود. در اردیبهشت ۱۳۸۴ برای اولین بار در نجف به دیدار آیت ا... رفتم و در یک جلسه خصوصی مطالبی را با ایشان در میان گذاشتم. همان وقت در یادداشت هایم تعبیر «باهوش» را در توصیف این مرجع تقلید به کار برده بودم. دیدار دوم که در اسفند ۱۳۸۷ صورت گرفت این نگاه را تقویت کرد. ولی دیدار فروردین ۱۳۹۰ ویژگیهایی داشت که در ارزیابی من نسبت به ایشان دگرگونی بنیادین ایجاد کرد.
گزارشی از دیدارهای سالهای قبل
ساعت 11. 30پیش از ظهر روز هفتم فروردین، سومین روز اقامت در نجف به منزل آیت ا... سیستانی در شارع الرسول (ص) رفتم...
من خودم، برای این دیدار برنامه داشتم و مطالبی را برای مطرح کردن با آیت ا... سیستانی آماده کرده بودم. هرچند سخنان آیت ا... و مطالبی که ایشان در این دیدار گفتند، مجال مطرح کردن آن چه در ذهن داشتم را به من نداد، ولی آن چه در این دیدار شنیدم صفحه جدیدی از واقعیتهای وجودی آیت ا... سیستانی را برایم مجسم کرد که با دانستههای گذشته ام بسیار متفاوت بود. پدید آمدن آن«دگرگونی بنیادین» که اشاره کردم نتیجه همین مطالب است.
خوب است قبل از آن که وارد جزئیات این دیدار شوم، آن چه را که از دو دیدار قبلی اردیبهشت ۱۳۸۴ و اسفند ۱۳۸۷ یادداشت کرده ام از نظر شما بگذرانم تا این تفاوت کاملا قابل لمس باشد. بخشی از یادداشت مربوط به دیدار سال ۱۳۸۴ چنین است:
توصیهها را آقای خمینی قبلا گفتهاند
«در منزل آیت ا... سیستانی، که کوچک است اما دو اتاق انتظار و ملاقات بزرگ دارد، به گرمی از من با چای عربی و یک لیوان آب خنک پذیرایی کردند و مرا فورا به اتاق ملاقات بردند. آیت ا... سیستانی را که دیدیم به یاد فیلمهایی افتادم که مدتی است تلویزیونها به هنگام خواندن خبرهای ایشان نشان میدهند. همان اتاق و همان دیوار آبی رنگ و همان فرشهای ساده، خود آیت ا... هم با همان حالت آرام ولی منهای کتاب و عینک.
سرحال و باهوش به نظر رسید. بعد از احوال پرسی، پرسیدم از لندن که برگشتید، بعد از آن عمل، عارضهای پیش نیامده؟
با کمی تامل گفتند: نه الحمدا...
گفتم: اگر درباره ایران سوالی یا توصیهای دارید بفرمایید تا جواب بدهم و من هم درباره عراق سوالهایی دارم که مطرح میکنم.
گفتند: از همه چیز ایران خبر دارم. توصیهها را هم آقای خمینی گفتهاند. من از همان اول مطالب ایشان را از رادیو گوش میکردم. بعد از ایشان هم همه چیز را گفتهاند. من هم چیزی بیش از آن چه گفتهاند ندارم که بگویم. رسیدگی به محرومان تهران، قم، سبزوار، سیستان و جاهای دیگر. البته این را هم همه گفتهاند، انشاءا... عمل هم بکنند.
تاریخ را هر کس به میل خودش مینویسد
از تاریخ صحبت کردم. آیت ا... سیستانی علاقه نشان دادند و گفتند: من هم به تاریخ علاقه دارم. تحلیل شما از اوضاع چیست؟ گفتم: در ایران درباره کارهایی که در عراق انجام شده دو نظر هست. یکی این که همین کارها یعنی شرکت در انتخابات و تشکیل دولت با روش کنونی درست است. چون درس گرفتن از تجربه وقایع بعد از فروپاشی عثمانی و اشغال عراق توسط انگلیس و مسائل ۸۰ سال قبل است.
پرسیدند: استدلالشان چیست؟
گفتم: میگویند باید چیزی به دست آورد و چیزی از دست نداد و اگر شیعیان وارد حکومت نشوند هیچ وقت چیزی گیرشان نخواهد آمد.
پرسیدند: نظر دوم چیست؟
گفتم: این است که این کار، نتیجه نخواهد داد، چون عراق تحت اشغال است و آمریکا نمیگذارد چیزی نصیب شیعه شود کما این که تا الان جلوی تشکیل دولت را گرفته.
پرسیدند: نظر خود شما چیست؟ گفتم: در حال مطالعه هستم، ولی عدهای معتقدند این برای شیعه یک لکه سیاه است چون در تاریخ این طور ثبت خواهد شد که شیعه در عراق با آمریکای اشغالگر سازش کرده است...
گفتند: البته تاریخ را هر کسی به میل خودش مینویسد و اعتقادات افراد در تدوین تاریخ بی اثر نیست. من خودم به تاریخ علاقه دارم و خوشحالم با شما صحبت میکنم که اهل کار تاریخی هستید. در عراق، علما در برابر انگلیسها مقاومت کردند، میرزا محمد تقی و دیگران جهاد کردند ولی شکست خوردند. برای مقاومت باید زمینه مساعد باشد. در لحظه خداحافظی، مقداری به همدیگر دعا کردیم و پرسیدم به حرم مشرف میشوید؟ گفتند از خارج که آمدم یک سر به حرم رفتم و دیگر تا الان از خانه خارج نشده ام... »
بعد از دیدار، به این دو جمله که: «در عراق، علما در برابر انگلیسها مقاومت کردند، میرزا محمد تقی و دیگران جهاد کردند ولی شکست خوردند. برای مقاومت باید زمینه مساعد باشد» زیاد فکر کردم و بعد از کنجکاویها و پرس و جوهایی که در نجف از افراد مطلع داشتم به این نتیجه رسیدم که منظور آیت ا... سیستانی این است که فعلا مشغول آماده سازی نیرو هستند و در این مرحله نباید وارد مقابله شد. این، نکتهای بود که در همان دیدار به ذهنم رسید و آن را از ایشان هم پرسیدم و ایشان بدون آن که با صراحت چیزی بگویند آن را تایید کردند. آن روز با خود گفتم اگر این طرح، جواب بدهد، نشانه آینده نگری آیت ا... است و حالا عراق جدید این آینده نگری را تایید میکند.
بعد از سفر لندن به زیارت نرفتم
دومین دیدار با آیت ا... سیستانی در اسفند سال ۱۳۸۷ و به همراه آیت ا... هاشمی رفسنجانی صورت گرفت. در این دیدار، هرچند من خودم طرف صحبت با آیت ا... سیستانی نبودم ولی مطالب مهمی در گفت وگوی دو آیت ا... مطرح شد که آنها را یادداشت کردم... اظهارات آیت ا... سیستانی در این دیدار نشان داد ایشان بر بسیاری از مسایل ایران تسلط کامل دارند و دارای ارزیابی و تحلیل روشن و واقع بینانهای از اوضاع هستند. این واقعیت را با مروری بر آن چه در این دیدار گذشت بهتر میتوان به دست آورد:
«نیم ساعت بعد از رسیدن به هتل، نوبت تشرف به حرم مولای متقیان حضرت علی علیه السلام میرسد و بعد از زیارت، دیدار با آیت ا... سیستانی. آقای هاشمی رفسنجانی چند دقیقهای دیرتر از ما به خانه آقای سیستانی آمدند و قبل از آمدن ایشان، ما احوال پرسی هایمان را با آقای سیستانی کرده بودیم. پیرمرد ۷۶ ساله سرزنده و باهوشی که در یک خانه قدیمی در کوچهای باریک در شارع الرسول که روبه روی باب القبله حرم مطهر علوی است ساکن است و ۵ سال است به دلیل مسائل امنیتی از این خانه حتی برای زیارت هم بیرون نیامده. سال ۸۴ که در یک سفر زیارتی در همین خانه و همین اتاق توفیق دیدار ایشان را یافته بودم درباره تشرف به حرم پرسیدم ایشان گفتند: از وقتی که از سفر لندن که برای معالجه رفته بودم برگشتم تا به حال به زیارت نرفته ام و از همین جا به حضرت سلام میدهم.
از روز اول سفر تا امروز، این اولین دیداری است که بدون دوربین و خبرنگار و ضبط برگزار میشود. قرار شده خبرنگارها و دوربین دارها بیرون خانه در کوچه منتظر بمانند تا زمانی که آقای هاشمی رفسنجانی از دیدار برمی گردند از ایشان درباره گفت وگوهای انجام شده سوال کنند. این رویهای است که در مورد همه دیدارهای آیت ا... سیستانی اعمال میشود و استثنا هم ندارد. به همین جهت است که تلویزیونها فقط یک فیلم چند لحظهای از ایشان در حالی که کتابی در دست دارد پخش میکنند و یک فیلم چند لحظهای دیگر که در همین خانه در حال مذاکره با مراجع نجف هستند. این فیلمها را هم لابد عوامل خودی خیلی غافلگیرانه گرفتهاند...
تشکر آیت ا... هاشمی از آیت ا... سیستانی درباره عملکرد ایشان در عراق
آقای هاشمی رفسنجانی که وارد شد آقای سیستانی ایشان را در بغل گرفت و دو آیت ا... همدیگر را بوسیدند و بعد از احوال پرسی مختصر، صحبتها شروع شد. شروع کننده هم مهمان بود که گفت: شما در قضایای عراق خیلی خوب عمل کرده اید و من آمده ام از شما تشکر کنم و امیدوارم با قدرت و نفوذی که دارید ائتلاف شیعه را تقویت کنید.
آیت ا... سیستانی، به رسم همه علما که خودشان را هیچ کاره میدانند و به قول معروف شکسته نفسی میکنند در جواب گفتند: همه کارهای عراق دست شماست، شما باید ائتلاف را حفظ کنید، من که کارهای نیستم و این جا چیزی دست من نیست، اختیاردار من نیستم. آقای هاشمی رفسنجانی گفتند: بله، شما قانونا اختیاری ندارید ولی نفوذتان زیاد است و میتوانید کارهای فوق قانون انجام بدهید و مردم عراق و مسئولان هم از شما اطاعت میکنند.
اگر در ایران متحد باشید همه مشکلات حل خواهد شد
پیدا بود که آیت ا... قصد ندارند به این بحث تن بدهند و میخواهند موضوع را عوض کنند. لذا در جواب گفتند: شما اگر خودتان در ایران متحد باشید همه مشکلات حل خواهد شد.
آقای هاشمی رفسنجانی گفتند: ما اختلاف نداریم. من و رهبری با هم خیلی خوب هستیم و هیچ مشکلی نداریم. البته گاهی اختلاف نظرهایی پیش میآید ولی هر جا نتوانیم حل کنیم من کوتاه میآیم و از ایشان تبعیت میکنم.
آیت ا... سیستانی گفتند: بله، خبر دارم که شما گفته اید نظر ایشان برایتان حجت است و تبعیت میکنید ولی مصاحبه آقای زیباکلام با شما را که خواندم دیدم شما با هم اختلاف زیادی دارید. این کتاب برای من مهم بود و من آن را دوبار خواندم.
آقای هاشمی رفسنجانی گفتند: اینها مهم نیست، چون مباحث فکری است. آن چه مهم است این است که در عمل ما متحد عمل میکنیم و به نظر رهبری عمل میشود.
آیت ا... سیستانی از توضیحات آیت ا... هاشمی قانع نشدند
این بحث هر چه ادامه پیدا کرد، آیت ا... قانع نشدند و حدود نیم ساعت به همین مطالب گذشت تا این که آقای افشار، مسئول تشریفات از همه حضار خواست دو آیت ا... را تنها بگذارند تا صحبتها را به طور خصوصی ادامه دهند. آقای هاشمی رفسنجانی از آیت ا... سیستانی پرسیدند چرا به ایران نمیآیید؟ سالهای زیادی است که شما را در ایران ندیده ایم. من از شما دعوت میکنم به ایران تشریف بیاورید، مردم به شما علاقمند هستند و دوست دارند شما را زیارت کنند. آیت ا... سیستانی گفتند: من این جا که هستم به دلایل امنیتی حتی تا حرم نمیروم، بیش از این که معلوم است خطر بیشتر است.
ما برای زیارت و نمازظهر به حرم رفتیم و بعد در مهمان سرای حضرت منتظر ماندیم تا آقای رفسنجانی بیایند ولی غذا سرد شد و ایشان نیامدند. معلوم شد گفت وگوی خصوصی گل کرده و تا ساعت یک طول کشیده و بعد هم تا جواب سوالهای خبرنگاران را بدهند و نمازظهر و عصر را بخوانند و به مهمانی برسند، ساعت ۲ بعدازظهر شد.
بعدازظهر، در فرصتی که پیش آمد از آقای هاشمی پرسیدم در جلسه خصوصی تان با آیت ا... سیستانی چه مطالبی مطرح شد؟ ایشان گفتند آقای سیستانی از تندرویها ناراحت بودند و میگفتند فقط روش اعتدالی است که میتواند اقتدار نظام جمهوری اسلامی را در داخل و خارج حفظ کند و کارهای افراطی، شیعیان را در عراق و سایر نقاط جهان دچار مشکل میکند. از این که حرمتها حفظ نمیشود گلایه داشتند و زیر سوال بردن خدمات دولتهای گذشته را کار خطرناکی میدانستند که موجب زیر سوال رفتن نظام جمهوری اسلامی و انقلاب میشود...
از مطالبی که آقای هاشمی رفسنجانی گفتند معلوم شد؛ در جلسه خصوصی نکات مهمی مطرح شده که اطلاع عدهای از همراهان از آنها لازم است. به ایشان پیشنهاد کردم برای این جمع جلسهای بگذارند و مطالب را بگویند. ایشان پذیرفتند و این جلسه را روز آخر در اتاق خودشان گذاشتند و همین مطالب را به اضافه مطالب دیگری که آنها هم مهم بودند گفتند... »
ادامه گزارش دیدار سال 90
بدون این که در اتاق عمومی معطل شویم، به دیدار آیت ا... سیستانی رفتیم، در همان اتاق معهود که دیدارهای قبلی نیز در آن برگزار شده بود. کم ترین تغییری در این خانه قدیمی و خشت و گلی داده نشده، مثل خانه همه مراجع دیگر نجف.
این، یکی از ویژگیهای نجف است که وقتی به خانه مراجع میروی، احساس میکنی از هر نظر با چنین محیطی آشنایی داری. قدیمی، یک طبقه، بدون تشریفات، درست مثل خانه مرحوم آیت ا... بروجردی و امام خمینی(ره) در قم. حالا این معیارها را در ایران کم تر میتوان یافت، مخصوصا این آخری را که از چند خیابان آن طرف تر با خط زیبا و علامت فلش در خدمت هستند تا مبادا راه گم کنید. در تهران، به تناسب پیشرفته تر بودن، تابلوهای دفاتر نمایندگی بعضی از حضرات با تابلو نئون جلوه گری میکند و احتمال راه گم کردن را به حدود صفر تقلیل میدهد. خدا رحمت کند ادیسون را که اگر برق را اختراع نکرده بود معلوم نبود تکلیف این تابلوها چه میشد!
وارد اتاق که شدیم، مثل همیشه شیخ انصاری را کنار آیت ا... سیستانی دیدم و صحنههای دیدارهای قبلی برایم تداعی شد. این بار با شیخ هم احوال پرسی گرمی کردم چون احساس کردم باید خیلی مورد قبول و اعتماد آیت ا... باشد که همیشه در کنار ایشان قرار دارد و پیداست که بالاتر از اطرافیان معمولی است که در بیوت مراجع مشغول رتق و فتق است. شیخ را هیچ وقت مشغول هیچ کاری نمیبینی، کار او فقط در کنار آیت ا... بودن است و لابد مشورت دادن و تبادل نظر. ویژگی دیگری که اینجا توجه را جلب میکند این است که آیت ا... سیستانی به کسی اجازه دست بوسی نمیدهند. بعضی از همراهان که غیر روحانی بودند، وقتی با آیت ا... مصافحه کردند به قصد بوسیدن دست ایشان خم شدند ولی موفق نشدند و علاوه بر ممانعت عملی با عکس العمل شفاهی آیت ا... سیستانی هم مواجه شدند. جملهای که درباره نوع برخورد آیت ا... در این زمینه در دفترچه یادداشتم نوشته ام این است: به هیچ کس اجازه بوسیدن دست شان را ندادند و گفتند مصافحه کافی است و نیازی به بوسیدن دست نیست، این چه کاری است؟...
در چنین فضایی، من با توجه به اطلاعاتی که از علاقه مندی آیت ا... سیستانی به مطالعه کتابهایی که در ایران منتشر میشوند داشتم، کتابهایی از آثار خودم را که با خودم برده بودم به ایشان هدیه کردم و درباره هر کدام از آنها توضیحات مختصری دادم...
آیت ا... از من به خاطر کتابها تشکر کردند و وارد صحبتهای اصلی شدند.
اشاره آیت ا... سیستانی به ویژه نامه نوروزی روزنامه خراسان
برخلاف انتظار من که با برنامه ریزی ذهنی قبلی، خود را آماده مطرح ساختن چند مطلب کرده بودم، آیت ا... سیستانی شروع به صحبت کردند و بیشتر وقت جلسه به سخنان و پرسشهای ایشان و جوابهایی که لازم بود بدهم گذشت. ایشان با توجه به این که من از دست اندرکاران مطبوعات هستم، گفتند: روزنامه خراسان، ویژه نامهای به مناسبت نوروز منتشر کرده که برای من آمده و آن را خوانده ام. مطالبی درباره بعضی افراد دولتی دارد که نمیدانم درست است یا نه. شما باید بتوانید بگویید که این مطالب چقدر صحت دارد.
چگونه 10 روز بعد از انتشار ویژه نامه در مشهد آن را مطالعه کردند
این سوال برای من بسیار جالب و مهم بود. نه فقط از این نظر که یک مرجع تقلید درباره چنین مسئلهای کنجکاوی میکند، بلکه بیشتر از این نظر که مرجعی در کشور دیگری زندگی میکند و با آن همه مراجعات و مشکلات عراق و بحرین و یمن و بسیاری از نقاط دیگر در شرایط حساس قیامهای مردمی کشورهای عربی مواجه است و در خود نجف و حوزه علمیه هم آن قدر مراجعات زیاد است که فرصتی برای ایشان باقی نمیماند و در عین حال با این سرعت یک ویژه نامه که در مشهد، یعنی دورترین نقطه ایران نسبت به عراق و نجف، منتشر شده را به دست آورده و خوانده و در صدد بررسی صحت و سقم مطالب آن است.
این سوال با توجه به این که دیدار ما با آیت ا... سیستانی در روز هفتم فروردین، یعنی فقط ۱۰ روز بعد از انتشار ویژه نامه مورد اشاره ایشان صورت گرفت، نشان دهنده فوق العاده به روز بودن این مرجع تقلید مقیم نجف بود.
قبلا شنیده بودم که آیت ا... سیستانی همواره در جریان اخبار و وقایع ایران قرار دارند و کتابهایی که در ایران منتشر میشوند را میخوانند و در دیداری که به همراه آیت ا... هاشمی رفسنجانی در اسفند سال ۱۳۸۷ با ایشان داشتم خودم شنیدم که خطاب به آقای هاشمی گفتند مصاحبه شما را با آقای زیباکلام دوبار خوانده ام، افراد دیگری هم مطالبی از ایشان نقل کرده بودند که نشان میداد این مرجع تقلید اولا بسیار کتاب میخوانند و ثانیا از حوادث به ویژه تازههای نشر عقب نیستند. اما این که سرعت عمل آن قدر زیاد باشد که قبل از آن که خود ایرانیها فرصت مطالعه ویژه نامههای نوروزی را پیدا کنند، ایشان آنها را خوانده باشند و در صدد برآیند از صحت و سقم گزارشهای آنها مطلع شوند، برایم بسیار تازگی داشت.
یک استثنا
علاوه بر این، نکته قابل توجه دیگر این است که آن چه از حوزه علمیه نجف میدانیم تا حدودی فاصله داشتن علمای این حوزه از مسائل روز به ویژه از کتابها و نشریات غیرحوزوی است. با توجه به این واقعیتها باید پذیرفت که آیت ا... سیستانی در میان علما و مراجع نجف یک استثنا هستند. البته در ایران هم در عین حال که مراجع آگاه به زمان و همراه با مسائل روز داریم، اما گمان من این است که آیت ا... سیستانی حتی در میان مراجع ایران هم یکی از استثناها هستند و از نظر به روز بودن باید ایشان را فوق العاده دانست. اکنون من در برابر سوال چنین مرجعی قرار دارم و طبعا باید به ایشان جوابی دهم که دقیق باشد. روشن بود که ایشان به جواب این سوال اکتفا نمیکنند و به کنجکاوی ادامه خواهند داد. همین طور هم شد و پاسخی که به سوال ایشان دادم، موجب سوالات بعدی شد و سوال و جواب ادامه پیدا کرد.
در جواب سوال اصلی آیت ا... گفتم: درست است. البته منظورم این بود که آن چه درباره مسائل فکری و اعتقادی نقل شده درست نقل شده، اما درباره گزارشهای اقتصادی نظری ندارم.
جواب خیلی کوتاه و قاطع بود. به همین دلیل ایشان سوال بعدی را مطرح کردند. اما از آن جا که شما خواننده گرامی ممکن است از آن چه در ویژه نامه نوروزی روزنامه خراسان در این زمینه به چاپ رسیده است اطلاع نداشته باشید، لازم است ابتدا به مطالب اشارهای داشته باشم و سپس به ادامه سوال و جوابها بپردازم.
«اسفندیار دولت»
روزنامه خراسان، به مناسبت نوروز ۱۳۹۰ ویژه نامهای در ۲۴۰ صفحه منتشر کرد که به رسم ویژه نامههای آخر سال مطبوعات، مطالب متنوعی را در بر داشت. بخشی از این ویژه نامه به موضوع گفتارها و رفتارهای آقای اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور اختصاص یافت که ۱۴صفحه از آن (صفحات ۱۷۵ تا ۱۸۹) را تشکیل میداد و شامل چهار قسمت بود؛ اظهارنظرهای پر سروصدا و مسئله دار آقای مشایی، عکس العملهای عناصر اصولگرا در برابر این اظهارات، ماجرای ورود مشکوک خودروهای لوکس با رانتهای دولتی و نامه نگاریهای آقای مشایی و کسی که دولتیها او را مفسد اقتصادی اعلام کرده بودند. در بخش اول، این نکات از آقای مشایی عینا نقل شده بود: «بشر برای اثبات حجیت و سندیت نسبت به ادعای امام عصر(عج) از او دانش طلب خواهد کرد. دانش ۲۷ واحد است، ۲ واحد تا زمان اوست».
«حضرت عیسی کجا مدیر بود، از این جا به آن جا فرار میکرد».
«خلیج فارس دارای قدمت ۳۰ میلیون ساله است و نام خلیج فارس و دریای پارس از ۳۰ میلیون سال پیش به موازات شکل گیری تمدنهای انسانی در منطقه موجودیت یافته است».
«خدا محور وحدت انسانها نیست».
«دوره اسلام گرایی به پایان رسیده است، معنایش این نیست که اسلام گرایی وجود ندارد یا رو به نضج نیست، نه، اسلام هست اما دوره اش به پایان رسیده است».
«آذربایجان غربی، ایلام و کرمانشاه متعلق به کردستان است و این قوم از برترین قومهای ایرانی است».
«ملائکه مرتب در عرصه کشور در حال پرواز هستند». (صفحه ۱۷۸ ویژه نامه)
حضور مشایی در افتتاحیه نمایشگاه گردشگری کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی و انتشار فیلمی از این مراسم در ۷دی ماه ۸۵ که زنان را در حال رقص نشان میدهد، اظهارات مشایی مبنی بر دوستی با مردم اسرائیل در ۲۹تیر ۸۷، کمکهای مالی به بازیگران سینما و رویدادهایی از این قبیل نیز به عنوان رفتارها و گفتارهای تنش زا در این بخش از ویژه نامه آمده بود. (صفحه ۱۷۶ ویژه نامه) واکنشهای عدهای از عناصر سرشناس اصولگرا نیز در ادامه همین مبحث در ویژه نامه منعکس شده بود. (صفحه ۱۸۶ ویژه نامه)
در بخش دیگری تحت عنوان «ماجرای ورود مشکوک خودروهای لوکس با رانتهای دولتی» گزارشی از خرید ۱۱۰ دستگاه بنز تشریفات (۶۰ دستگاه برای ریاست جمهوری و ۵۰ دستگاه برای وزارت امور خارجه) با تصویب دولتی که رئیس آن قبلا گفته بود استفاده از خودروهای تشریفات ممنوع است، به چاپ رسیده بود. (صفحه ۱۸۷ ویژه نامه)
و سرانجام در بخش چهارم، مطلبی تحت عنوان «نامه نگاریهای رئیس دفتر رئیس جمهور و کسی که دولتیها او را مفسد اقتصادی اعلام کرده بودند» منتشر شده بود که همراه با اسناد و مدارک درباره رابطه تنگاتنگ یک تاجر اماراتی با دفتر رئیس جمهور مطالب جدیدی را گزارش میدهد.
بر اساس این گزارش، همان کسی که رئیس جمهور در سال ۸۵ در یک سخنرانی عمومی به وی هشدار میدهد که از بدهکاران بزرگ یک بانک خصوصی است و اگر تا ۱۵ روز تکلیف خود را با این بدهی مشخص نکند او را به ملت معرفی خواهد کرد، حالا در سال ۸۹ به امضای رئیس دفتر رئیس جمهور توصیههایی برای دریافت وامهای کلان دریافت میکند و رئیس دفتر رئیس جمهور در نامه تاکید میکند که این نامه «حسب دستور رئیس جمهور» ارسال میشود. (صفحه ۱۸۸ و ۱۸۹ ویژه نامه)
ویژه نامه «نوروز ۹۰» این مطالب را تحت عنوان «اسفندیار دولت» به چاپ رسانده و همراه با مباحث تحلیلی و بیان سوابق اطرافیان رئیس جمهور و موشکافی درباره این نکته که «مشایی، گزینه انحرافی است یا ضربه گیر» و یادآوری حمایتهای رئیس جمهور احمدی نژاد از مشایی، نسبت به پیامدهای این ماجرا هشدار داده بود.
این مطالب را آیت ا... سیستانی در این ویژه نامه خوانده بودند و سوال اصلی ایشان، معطوف به همین موضوع بود.
انتقاد آیت ا... از حمایت شدن برخی افراد دولتی
از سوال بعدی آیت ا... سیستانی معلوم شد ایشان علاوه بر آن چه در ویژه نامه «نوروز ۹۰» خواندهاند اطلاعات دیگری هم درباره اظهارات آقای مشایی و همفکران او دارند. وقتی به سوال اول آیت ا... که پرسیدند آیا مطالب ویژه نامه درست است؟ جواب مثبت دادم، ایشان گفتند: پس چرا اینها حمایت میشوند؟ اینها از کوروش تعریف میکنند و درباره حمورابی چیزهایی میگویند که در مقابل اسلام است. من خودم درباره این مطالب تحلیل دارم، تحلیل شما چیست؟
در جواب گفتم: تعریف از کوروش و این قبیل حرفها برای این است که میخواهند جاذبهای برای کسانی که این افکار را میپسندند ایجاد کنند و آرای آنها را هم به دست بیاورند.
گفتند: این، همان تحلیلی است که من هم دارم ولی چه طور با انقلاب و قشر دینی قابل جمع است و چرا از اینها حمایت میشود؟
با توجه به حساسیتی که ایشان در این زمینه نشان دادند، وقتی این سوال را تکرار کردند، گفتم: قشر دینی از این حرفها ناراحت است و رهبری هم این قبیل افکار را با صراحت مردود دانسته و موضع گیری کردهاند.
آیت ا... سیستانی هم این نکته را بیش از این ادامه ندادند و باز هم به سراغ قشر دینی رفتند و گفتند: علی ایحال برای من قابل جمع نیست که چه طور میشود این هر دو (طرفداران کوروش و حمورابی و قشر دینی) را با هم داشته باشند؟ من درباره حمورابی اول و دوم مطالعه کرده ام، از تاریخ اطلاع دارم و تحلیل دارم. این افکار با آن چه اینها در ظاهر نشان میدهند منطبق نیست، چه طور میشود اینها را با هم جمع کرد؟
توضیحاتی درباره حمورابی
حمورابی، پادشاه بابل در قرن سوم قبل از میلاد (۲۱۲۳ - ۲۰۸۱ق. م) بود که ابتدا سرزمین کوچکی در حدفاصل میان فلوجه تا دیوانیه کنونی را در اختیار داشت ولی بعد از جنگهای زیاد توانست کلیه سرزمینهای بین النهرین را تحت سلطه خود در آورد.
حمورابی از نظر دینی بنابر آنچه از سنگ نوشتههای باقیمانده از دوران او فهمیده میشود، معتقد به چند خدایی بود. وی برای اداره کشور پهناور خود که ملتها و مذاهب گوناگون را در بر میگرفت مجموعه قوانینی تدوین کرد تا علاوه بر متحد کردن اقوام و پیروان مذاهب، به سلطنت خود و بازماندگانش نیز مشروعیت ببخشد. حمورابی در این قانون «مردوگ» خدای خیالی بابلیها را که تا آن زمان یک خدای درجه سوم بود، در راس خدایان دیگر قرار داد و مدعی شد این مقامی است که «آنو» و «انلیل» (خدایان دیگر) به مردوگ تفویض کردهاند. به فرمان حمورابی، کاهنان سرتاسر قلمرو حکمرانی او، این جا به جایی خدایان را تایید کردند و قصه آفرینش را دگرباره نوشتند تا نقش اصلی را «مردوگ» یعنی همان که حمورابی او را در راس خدایان قرار داده بود بسپارند. برای راضی نگه داشتن کاهنان بابلی و خشنود ساختن آنان، حمورابی به ساختن معابدی برای خدایان خیالی فرمان داد. در خود بابل، به دستور وی برای مردوگ و همسرش، که طبق خواسته حمورابی دو خدای ملی محسوب میشوند، ضریحی بزرگ ساختند و در کنار آن ضریح، انباری با گنجایش زیاد بنا کردند تا در آن انبار برای این دو خدای ساختگی و کاهنان آنها گندم ذخیره شود. این اقدامات، امتیازاتی بودند که حمورابی با زیرکی خاص خود به کاهنان داد تا آنان از وی حمایت کنند و در کلیه امور از فرامین شاه اطاعت کنند و مردم را نیز به انقیاد فرا بخوانند.
از اشارات آیت ا... درباره کورش و حمورابی و این که این گونه اعتقادات با آنچه مطلوب قشر دینی است اصولا سازگاری وجود ندارد، احساس کردم ایشان به شدت نگران آینده هستند. در جواب گفتم: زمان زیادی از دوره این دولت باقی نمانده و در پایان چهار سال دوم، کنار خواهند رفت.
البته آنها هم درصدد هستند کاری کنند که بمانند و یکی از افراد خودشان را به ریاست جمهوری برسانند. این رقابت یک امر طبیعی است ولی این تفکر اجازه نخواهد یافت حاکم شود و افراد دیگری خواهند آمد.
آیت ا... سیستانی گفتند: کس دیگری ندارند. من هرچه فکر میکنم، میبینم کسی نیست که جای اینها بگذارند. به همین دلیل نمیدانم چطور میشود این مسائل را تحلیل کرد. گفتم: در میان اصولگرایان افرادی هستند که بعضی از آنها از هم اکنون مطرح شدهاند.
گفتند: من کسی را سراغ ندارم.
از این همه پیگیری آیت ا... و کنجکاوی ایشان، معلوم بود آن نگرانی که در ایشان احساس میکردم، واقعیت دارد و حتی بیش از آن اندازه که من فکر میکردم نگران هستند. به همین دلیل، تا حدودی وارد جزئیات شدم و نکاتی را برای ایشان توضیح دادم که به نظر میرسید برایشان جالب بود به طوری که بعد از شنیدن این نکات گفتند: این تحلیل شما مهم است ولی من در این زمینه چیزی نمیدانم.
گفت وگو وقتی به اینجا رسید، احساس کردم آیت ا... جواب سوال خود را گرفتهاند ولی نمیخواهند وانمود کنند که قانع شدهاند. این هم از هوشمندی ایشان است که از طرف مقابل، اطلاعات موردنظر را میگیرند ولی طوری برخورد میکنند که گویی چیز جدیدی به دست نیاوردهاند.
کمی بعد از بازگشت ما به ایران، حوادثی رخ داد که همگی موید همان نکاتی بود که در توضیحاتم به آیت ا... سیستانی گفتم. بعد از این حوادث با ایشان دیداری نداشتم تا نظر و تحلیل کنونی شان را بپرسم، ولی مطمئن هستم با پیگیریهایی که دارند قطعا افق روشنی از فضای موجود در ذهن دارند و قاعدتا به صحت آن چه به ایشان عرض کردم ایمان پیدا کردهاند.
در تمام مدتی که مشغول صحبت با آیت ا... سیستانی بودم، یک محافظ جوان با قیافهای همچون میرغضب به من نگاه میکرد و با چشم و سر و دست و دهان و هر طور که میتوانست به من میفهماند که باید صحبت را کوتاه کنم و بروم! ولی من گاهی به او نگاه نمیکردم و گاهی وانمود میکردم متوجه مقصود او نشده ام و به صحبت ادامه میدادم. جالب این که خود آیت ا... سیستانی هم با علاقه مندی به گفت وگو ادامه میدادند، ولی بالاخره بعد از مدتی آیت ا... با دست به دعا برداشتن، تلاش کردند به من بفهمانند که ناچار هستیم به بحث خاتمه دهیم و چون دیدند من به صحبت ادامه میدهم، با ظرافت و لطافتی بزرگ منشانه گفتند: هم شما نمیتوانید بیشتر از این وقت بگذارید و هم من نمیتوانم جماعتی را که منتظر هستند بیشتر معطل کنم.
با این حال من تسلیم نشدم و گفتم اصل هدفم از این دیدار این بود که گزارشی از اوضاع فرهنگی ایران به شما بدهم ولی با موضوعی که شما مطرح کردید، آن چه من در نظر داشتم بگویم ناگفته ماند. این را گفتم و بدون آن که منتظر اجازه ایشان بمانم، شروع کردم به گفتن مطالبی که از قبل در ذهنم آماده کرده بودم...
خرافات؛ شما خودتان این وضع را به وجود آوردید
گزارش فرهنگی من به آیت ا... سیستانی، آن طور که در ذهن خودم آماده کرده بودم، چند محور داشت، ولی با توجه به فرصت کمی که داشتم ناچار بودم گزینشی عمل کنم و لذا فقط یکی از محورها را مطرح کردم که معتقد بودم اولویت دارد.
به آیت ا... عرض کردم: ایران، گرفتار خرافات است و انحراف عقیده و سستی اعتقادات به دلیل میدان دار شدن افراد کم سواد و سودجو بیداد میکند...
آیت ا... سیستانی، مهلت ندادند من همه مطالبم را در این زمینه بگویم و با روحیهای آماده و البته مشتاق و مسلط نسبت به این مقوله، شروع کردند به اظهارنظر و گفتند: شما خودتان این وضع را به وجود آورده اید. هی گفتید آقای بهاء الدینی این طور است و آن طور است. هی کرامات گفتید. من خودم در قم بودم و این چیزها را میدانم و این جا هم که هستم کتابهای زیادی میخوانم و این حرفهای کرامات را که میزنند و مینویسند میخوانم و معتقدم شما خودتان، کشور را به روزی انداخته اید که این گرفتاریها پیش آمده و جمکران را آن طور بزرگ کرده اید و منبریها آن حرفها را میزنند. من منبرها را هم گوش میکنم. گفتم: و مداح ها
گفتند: آنها را هم همین کارهای شما این طور کرده است.
گفتم:ما خودمان در مقابل آن دسته از منبریها و مداحهایی که مطالب سست و نادرست و خرافاتی را به خورد مردم میدهند قرار داریم و علیه آنها مقالات و مطالب زیادی نوشته ایم و انتظار ما از شما این است که شما هم موضع گیری کنید و به ما در این زمینه کمک کنید، چون موضع گیری شما خیلی اثر دارد.
ایران سر مهندس دارد و من بنای دخالت در ایران را ندارم
گفتند: اینها را میدانم و از قول من هم چیزهایی علیه اینها گفته اید و منتشر شده است، ولی من بنای دخالت در ایران را ندارم. ایران مهندسی شده است و سر مهندس هم دارد و من نباید دخالت کنم.
گفتم: منظورم این نیست که در مسائل حکومتی دخالت کنید، ولی در امور اعتقادی اظهارنظر شما موثر است. اعتقادات مردم در خطر است و برای حفظ دین و اعتقادات، ورود شما به این مسائل لازم است. گفتند: شما که گفتید «سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست» چطور میتوانید اینها را از همدیگر جدا کنید؟...
گفتم: من به وظیفه شرعی خودم عمل کرده ام که گفتن این مطالب و درخواست اظهارنظر از شما بود، حالا شما میدانید و تکلیف شرعی خودتان.
این جمله را که گفتم، آیت ا... سیستانی سکوت کردند و به نظرم رسید این مطلب برای ایشان قابل تامل بود.
رفتاری که با دختر آقای هاشمی کردند بسیار بد بود
با این که هنوز مطالب زیادی برای گفتن داشتم، احساس کردم، بیش از این سهم ندارم و باید خداحافظی کنم. من و همراهان از جا بلند شدیم و آیت ا... سیستانی هم بلند شدند و شیخ انصاری هم از جا برخاست، اما حیفم آمد به صحبت ادامه ندهم و در همان حال از آیت ا... پرسیدم: برای آقای هاشمی رفسنجانی پیغامی ندارید؟
گفتند: نه، البته رفتاری که با دخترشان کردند بسیار بد بود و آن نسبتهایی که دادند حد دارد.
منظور آیت ا... سیستانی، برخوردی بود که در اواخر سال قبل در صحن حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی (شهر ری) با یکی از دختران آیت ا... هاشمی رفسنجانی شد و با اهانت و الفاظ رکیک و نسبتهای زشت او را وادار به ترک مراسمی کردند که به مناسبت درگذشت یکی از بستگان نزدیک خانواده هاشمی رفسنجانی در آن مکان برگزار شده بود خبر این برخورد، در رسانهها منتشر شد و فیلم آن که توسط تلفن همراه برداشته شده بود، نیز دست به دست چرخید و حتی از تلویزیونهای ماهوارهای پخش شد و بسیاری از مردم در داخل و خارج آن را دیدند.
آیت ا... سیستانی، جملات مربوط به دختر آیت ا... هاشمی رفسنجانی را با تاسف به زبان آوردند به طوری که ناراحتی کاملا در چهره ایشان آشکار بود.
گفتم: آقای هاشمی رفسنجانی به من گفتند سلامشان را خدمت شما ابلاغ کنم.
گفتند: سلام مرا به ایشان برسانید و بگویید من به امور ایشان توجه دارم. البته آقای هاشمی که گفته میخواهم کتاب و خاطرات بنویسم. هرچند صحبت سرپایی هم دقایقی طول کشید ولی هنگامی که بیت آیت ا... سیستانی را ترک میکردم احساسم این بود که هنوز بخشی از آن چه میخواستم با ایشان در میان بگذارم، ناگفته مانده است. آیا فرصت دیگری برای ادامه صحبت با این مرجع روشن و ضد خرافات و سرزنده، نصیب خواهد شد؟
بسیار مشتاق بودم در این سفر با آیت ا... سیستانی دیدار و گفت وگویی داشته باشم. ظهر روز شنبه، اولین روز اقامت در نجف، با دفتر آیت ا... تماس تلفنی گرفتم و ضمن اعلام حضور در نجف، درخواست ملاقات کردم. حدود ساعت ۵ بعدازظهر در حالی که به همراه اهل خانه بعد از زیارت خانه حضرت علی علیه السلام به طرف مسجد کوفه در حرکت بودیم، تلفنی خبر دادند که فردا یکشنبه ساعت 11. 30 به دیدار آیت ا... سیستانی بروم...
نگاهم به آیت ا... سیستانی دگرگون شد
دیدار با آیت ا... سیستانی، با این که برای من تازگی نداشت ولی همیشه شوق برانگیز بود. در اردیبهشت ۱۳۸۴ برای اولین بار در نجف به دیدار آیت ا... رفتم و در یک جلسه خصوصی مطالبی را با ایشان در میان گذاشتم. همان وقت در یادداشت هایم تعبیر «باهوش» را در توصیف این مرجع تقلید به کار برده بودم. دیدار دوم که در اسفند ۱۳۸۷ صورت گرفت این نگاه را تقویت کرد. ولی دیدار فروردین ۱۳۹۰ ویژگیهایی داشت که در ارزیابی من نسبت به ایشان دگرگونی بنیادین ایجاد کرد.
گزارشی از دیدارهای سالهای قبل
ساعت 11. 30پیش از ظهر روز هفتم فروردین، سومین روز اقامت در نجف به منزل آیت ا... سیستانی در شارع الرسول (ص) رفتم...
من خودم، برای این دیدار برنامه داشتم و مطالبی را برای مطرح کردن با آیت ا... سیستانی آماده کرده بودم. هرچند سخنان آیت ا... و مطالبی که ایشان در این دیدار گفتند، مجال مطرح کردن آن چه در ذهن داشتم را به من نداد، ولی آن چه در این دیدار شنیدم صفحه جدیدی از واقعیتهای وجودی آیت ا... سیستانی را برایم مجسم کرد که با دانستههای گذشته ام بسیار متفاوت بود. پدید آمدن آن«دگرگونی بنیادین» که اشاره کردم نتیجه همین مطالب است.
خوب است قبل از آن که وارد جزئیات این دیدار شوم، آن چه را که از دو دیدار قبلی اردیبهشت ۱۳۸۴ و اسفند ۱۳۸۷ یادداشت کرده ام از نظر شما بگذرانم تا این تفاوت کاملا قابل لمس باشد. بخشی از یادداشت مربوط به دیدار سال ۱۳۸۴ چنین است:
توصیهها را آقای خمینی قبلا گفتهاند
«در منزل آیت ا... سیستانی، که کوچک است اما دو اتاق انتظار و ملاقات بزرگ دارد، به گرمی از من با چای عربی و یک لیوان آب خنک پذیرایی کردند و مرا فورا به اتاق ملاقات بردند. آیت ا... سیستانی را که دیدیم به یاد فیلمهایی افتادم که مدتی است تلویزیونها به هنگام خواندن خبرهای ایشان نشان میدهند. همان اتاق و همان دیوار آبی رنگ و همان فرشهای ساده، خود آیت ا... هم با همان حالت آرام ولی منهای کتاب و عینک.
سرحال و باهوش به نظر رسید. بعد از احوال پرسی، پرسیدم از لندن که برگشتید، بعد از آن عمل، عارضهای پیش نیامده؟
با کمی تامل گفتند: نه الحمدا...
گفتم: اگر درباره ایران سوالی یا توصیهای دارید بفرمایید تا جواب بدهم و من هم درباره عراق سوالهایی دارم که مطرح میکنم.
گفتند: از همه چیز ایران خبر دارم. توصیهها را هم آقای خمینی گفتهاند. من از همان اول مطالب ایشان را از رادیو گوش میکردم. بعد از ایشان هم همه چیز را گفتهاند. من هم چیزی بیش از آن چه گفتهاند ندارم که بگویم. رسیدگی به محرومان تهران، قم، سبزوار، سیستان و جاهای دیگر. البته این را هم همه گفتهاند، انشاءا... عمل هم بکنند.
تاریخ را هر کس به میل خودش مینویسد
از تاریخ صحبت کردم. آیت ا... سیستانی علاقه نشان دادند و گفتند: من هم به تاریخ علاقه دارم. تحلیل شما از اوضاع چیست؟ گفتم: در ایران درباره کارهایی که در عراق انجام شده دو نظر هست. یکی این که همین کارها یعنی شرکت در انتخابات و تشکیل دولت با روش کنونی درست است. چون درس گرفتن از تجربه وقایع بعد از فروپاشی عثمانی و اشغال عراق توسط انگلیس و مسائل ۸۰ سال قبل است.
پرسیدند: استدلالشان چیست؟
گفتم: میگویند باید چیزی به دست آورد و چیزی از دست نداد و اگر شیعیان وارد حکومت نشوند هیچ وقت چیزی گیرشان نخواهد آمد.
پرسیدند: نظر دوم چیست؟
گفتم: این است که این کار، نتیجه نخواهد داد، چون عراق تحت اشغال است و آمریکا نمیگذارد چیزی نصیب شیعه شود کما این که تا الان جلوی تشکیل دولت را گرفته.
پرسیدند: نظر خود شما چیست؟ گفتم: در حال مطالعه هستم، ولی عدهای معتقدند این برای شیعه یک لکه سیاه است چون در تاریخ این طور ثبت خواهد شد که شیعه در عراق با آمریکای اشغالگر سازش کرده است...
گفتند: البته تاریخ را هر کسی به میل خودش مینویسد و اعتقادات افراد در تدوین تاریخ بی اثر نیست. من خودم به تاریخ علاقه دارم و خوشحالم با شما صحبت میکنم که اهل کار تاریخی هستید. در عراق، علما در برابر انگلیسها مقاومت کردند، میرزا محمد تقی و دیگران جهاد کردند ولی شکست خوردند. برای مقاومت باید زمینه مساعد باشد. در لحظه خداحافظی، مقداری به همدیگر دعا کردیم و پرسیدم به حرم مشرف میشوید؟ گفتند از خارج که آمدم یک سر به حرم رفتم و دیگر تا الان از خانه خارج نشده ام... »
بعد از دیدار، به این دو جمله که: «در عراق، علما در برابر انگلیسها مقاومت کردند، میرزا محمد تقی و دیگران جهاد کردند ولی شکست خوردند. برای مقاومت باید زمینه مساعد باشد» زیاد فکر کردم و بعد از کنجکاویها و پرس و جوهایی که در نجف از افراد مطلع داشتم به این نتیجه رسیدم که منظور آیت ا... سیستانی این است که فعلا مشغول آماده سازی نیرو هستند و در این مرحله نباید وارد مقابله شد. این، نکتهای بود که در همان دیدار به ذهنم رسید و آن را از ایشان هم پرسیدم و ایشان بدون آن که با صراحت چیزی بگویند آن را تایید کردند. آن روز با خود گفتم اگر این طرح، جواب بدهد، نشانه آینده نگری آیت ا... است و حالا عراق جدید این آینده نگری را تایید میکند.
بعد از سفر لندن به زیارت نرفتم
دومین دیدار با آیت ا... سیستانی در اسفند سال ۱۳۸۷ و به همراه آیت ا... هاشمی رفسنجانی صورت گرفت. در این دیدار، هرچند من خودم طرف صحبت با آیت ا... سیستانی نبودم ولی مطالب مهمی در گفت وگوی دو آیت ا... مطرح شد که آنها را یادداشت کردم... اظهارات آیت ا... سیستانی در این دیدار نشان داد ایشان بر بسیاری از مسایل ایران تسلط کامل دارند و دارای ارزیابی و تحلیل روشن و واقع بینانهای از اوضاع هستند. این واقعیت را با مروری بر آن چه در این دیدار گذشت بهتر میتوان به دست آورد:
«نیم ساعت بعد از رسیدن به هتل، نوبت تشرف به حرم مولای متقیان حضرت علی علیه السلام میرسد و بعد از زیارت، دیدار با آیت ا... سیستانی. آقای هاشمی رفسنجانی چند دقیقهای دیرتر از ما به خانه آقای سیستانی آمدند و قبل از آمدن ایشان، ما احوال پرسی هایمان را با آقای سیستانی کرده بودیم. پیرمرد ۷۶ ساله سرزنده و باهوشی که در یک خانه قدیمی در کوچهای باریک در شارع الرسول که روبه روی باب القبله حرم مطهر علوی است ساکن است و ۵ سال است به دلیل مسائل امنیتی از این خانه حتی برای زیارت هم بیرون نیامده. سال ۸۴ که در یک سفر زیارتی در همین خانه و همین اتاق توفیق دیدار ایشان را یافته بودم درباره تشرف به حرم پرسیدم ایشان گفتند: از وقتی که از سفر لندن که برای معالجه رفته بودم برگشتم تا به حال به زیارت نرفته ام و از همین جا به حضرت سلام میدهم.
از روز اول سفر تا امروز، این اولین دیداری است که بدون دوربین و خبرنگار و ضبط برگزار میشود. قرار شده خبرنگارها و دوربین دارها بیرون خانه در کوچه منتظر بمانند تا زمانی که آقای هاشمی رفسنجانی از دیدار برمی گردند از ایشان درباره گفت وگوهای انجام شده سوال کنند. این رویهای است که در مورد همه دیدارهای آیت ا... سیستانی اعمال میشود و استثنا هم ندارد. به همین جهت است که تلویزیونها فقط یک فیلم چند لحظهای از ایشان در حالی که کتابی در دست دارد پخش میکنند و یک فیلم چند لحظهای دیگر که در همین خانه در حال مذاکره با مراجع نجف هستند. این فیلمها را هم لابد عوامل خودی خیلی غافلگیرانه گرفتهاند...
تشکر آیت ا... هاشمی از آیت ا... سیستانی درباره عملکرد ایشان در عراق
آقای هاشمی رفسنجانی که وارد شد آقای سیستانی ایشان را در بغل گرفت و دو آیت ا... همدیگر را بوسیدند و بعد از احوال پرسی مختصر، صحبتها شروع شد. شروع کننده هم مهمان بود که گفت: شما در قضایای عراق خیلی خوب عمل کرده اید و من آمده ام از شما تشکر کنم و امیدوارم با قدرت و نفوذی که دارید ائتلاف شیعه را تقویت کنید.
آیت ا... سیستانی، به رسم همه علما که خودشان را هیچ کاره میدانند و به قول معروف شکسته نفسی میکنند در جواب گفتند: همه کارهای عراق دست شماست، شما باید ائتلاف را حفظ کنید، من که کارهای نیستم و این جا چیزی دست من نیست، اختیاردار من نیستم. آقای هاشمی رفسنجانی گفتند: بله، شما قانونا اختیاری ندارید ولی نفوذتان زیاد است و میتوانید کارهای فوق قانون انجام بدهید و مردم عراق و مسئولان هم از شما اطاعت میکنند.
اگر در ایران متحد باشید همه مشکلات حل خواهد شد
پیدا بود که آیت ا... قصد ندارند به این بحث تن بدهند و میخواهند موضوع را عوض کنند. لذا در جواب گفتند: شما اگر خودتان در ایران متحد باشید همه مشکلات حل خواهد شد.
آقای هاشمی رفسنجانی گفتند: ما اختلاف نداریم. من و رهبری با هم خیلی خوب هستیم و هیچ مشکلی نداریم. البته گاهی اختلاف نظرهایی پیش میآید ولی هر جا نتوانیم حل کنیم من کوتاه میآیم و از ایشان تبعیت میکنم.
آیت ا... سیستانی گفتند: بله، خبر دارم که شما گفته اید نظر ایشان برایتان حجت است و تبعیت میکنید ولی مصاحبه آقای زیباکلام با شما را که خواندم دیدم شما با هم اختلاف زیادی دارید. این کتاب برای من مهم بود و من آن را دوبار خواندم.
آقای هاشمی رفسنجانی گفتند: اینها مهم نیست، چون مباحث فکری است. آن چه مهم است این است که در عمل ما متحد عمل میکنیم و به نظر رهبری عمل میشود.
آیت ا... سیستانی از توضیحات آیت ا... هاشمی قانع نشدند
این بحث هر چه ادامه پیدا کرد، آیت ا... قانع نشدند و حدود نیم ساعت به همین مطالب گذشت تا این که آقای افشار، مسئول تشریفات از همه حضار خواست دو آیت ا... را تنها بگذارند تا صحبتها را به طور خصوصی ادامه دهند. آقای هاشمی رفسنجانی از آیت ا... سیستانی پرسیدند چرا به ایران نمیآیید؟ سالهای زیادی است که شما را در ایران ندیده ایم. من از شما دعوت میکنم به ایران تشریف بیاورید، مردم به شما علاقمند هستند و دوست دارند شما را زیارت کنند. آیت ا... سیستانی گفتند: من این جا که هستم به دلایل امنیتی حتی تا حرم نمیروم، بیش از این که معلوم است خطر بیشتر است.
ما برای زیارت و نمازظهر به حرم رفتیم و بعد در مهمان سرای حضرت منتظر ماندیم تا آقای رفسنجانی بیایند ولی غذا سرد شد و ایشان نیامدند. معلوم شد گفت وگوی خصوصی گل کرده و تا ساعت یک طول کشیده و بعد هم تا جواب سوالهای خبرنگاران را بدهند و نمازظهر و عصر را بخوانند و به مهمانی برسند، ساعت ۲ بعدازظهر شد.
بعدازظهر، در فرصتی که پیش آمد از آقای هاشمی پرسیدم در جلسه خصوصی تان با آیت ا... سیستانی چه مطالبی مطرح شد؟ ایشان گفتند آقای سیستانی از تندرویها ناراحت بودند و میگفتند فقط روش اعتدالی است که میتواند اقتدار نظام جمهوری اسلامی را در داخل و خارج حفظ کند و کارهای افراطی، شیعیان را در عراق و سایر نقاط جهان دچار مشکل میکند. از این که حرمتها حفظ نمیشود گلایه داشتند و زیر سوال بردن خدمات دولتهای گذشته را کار خطرناکی میدانستند که موجب زیر سوال رفتن نظام جمهوری اسلامی و انقلاب میشود...
از مطالبی که آقای هاشمی رفسنجانی گفتند معلوم شد؛ در جلسه خصوصی نکات مهمی مطرح شده که اطلاع عدهای از همراهان از آنها لازم است. به ایشان پیشنهاد کردم برای این جمع جلسهای بگذارند و مطالب را بگویند. ایشان پذیرفتند و این جلسه را روز آخر در اتاق خودشان گذاشتند و همین مطالب را به اضافه مطالب دیگری که آنها هم مهم بودند گفتند... »
ادامه گزارش دیدار سال 90
بدون این که در اتاق عمومی معطل شویم، به دیدار آیت ا... سیستانی رفتیم، در همان اتاق معهود که دیدارهای قبلی نیز در آن برگزار شده بود. کم ترین تغییری در این خانه قدیمی و خشت و گلی داده نشده، مثل خانه همه مراجع دیگر نجف.
این، یکی از ویژگیهای نجف است که وقتی به خانه مراجع میروی، احساس میکنی از هر نظر با چنین محیطی آشنایی داری. قدیمی، یک طبقه، بدون تشریفات، درست مثل خانه مرحوم آیت ا... بروجردی و امام خمینی(ره) در قم. حالا این معیارها را در ایران کم تر میتوان یافت، مخصوصا این آخری را که از چند خیابان آن طرف تر با خط زیبا و علامت فلش در خدمت هستند تا مبادا راه گم کنید. در تهران، به تناسب پیشرفته تر بودن، تابلوهای دفاتر نمایندگی بعضی از حضرات با تابلو نئون جلوه گری میکند و احتمال راه گم کردن را به حدود صفر تقلیل میدهد. خدا رحمت کند ادیسون را که اگر برق را اختراع نکرده بود معلوم نبود تکلیف این تابلوها چه میشد!
وارد اتاق که شدیم، مثل همیشه شیخ انصاری را کنار آیت ا... سیستانی دیدم و صحنههای دیدارهای قبلی برایم تداعی شد. این بار با شیخ هم احوال پرسی گرمی کردم چون احساس کردم باید خیلی مورد قبول و اعتماد آیت ا... باشد که همیشه در کنار ایشان قرار دارد و پیداست که بالاتر از اطرافیان معمولی است که در بیوت مراجع مشغول رتق و فتق است. شیخ را هیچ وقت مشغول هیچ کاری نمیبینی، کار او فقط در کنار آیت ا... بودن است و لابد مشورت دادن و تبادل نظر. ویژگی دیگری که اینجا توجه را جلب میکند این است که آیت ا... سیستانی به کسی اجازه دست بوسی نمیدهند. بعضی از همراهان که غیر روحانی بودند، وقتی با آیت ا... مصافحه کردند به قصد بوسیدن دست ایشان خم شدند ولی موفق نشدند و علاوه بر ممانعت عملی با عکس العمل شفاهی آیت ا... سیستانی هم مواجه شدند. جملهای که درباره نوع برخورد آیت ا... در این زمینه در دفترچه یادداشتم نوشته ام این است: به هیچ کس اجازه بوسیدن دست شان را ندادند و گفتند مصافحه کافی است و نیازی به بوسیدن دست نیست، این چه کاری است؟...
در چنین فضایی، من با توجه به اطلاعاتی که از علاقه مندی آیت ا... سیستانی به مطالعه کتابهایی که در ایران منتشر میشوند داشتم، کتابهایی از آثار خودم را که با خودم برده بودم به ایشان هدیه کردم و درباره هر کدام از آنها توضیحات مختصری دادم...
آیت ا... از من به خاطر کتابها تشکر کردند و وارد صحبتهای اصلی شدند.
اشاره آیت ا... سیستانی به ویژه نامه نوروزی روزنامه خراسان
برخلاف انتظار من که با برنامه ریزی ذهنی قبلی، خود را آماده مطرح ساختن چند مطلب کرده بودم، آیت ا... سیستانی شروع به صحبت کردند و بیشتر وقت جلسه به سخنان و پرسشهای ایشان و جوابهایی که لازم بود بدهم گذشت. ایشان با توجه به این که من از دست اندرکاران مطبوعات هستم، گفتند: روزنامه خراسان، ویژه نامهای به مناسبت نوروز منتشر کرده که برای من آمده و آن را خوانده ام. مطالبی درباره بعضی افراد دولتی دارد که نمیدانم درست است یا نه. شما باید بتوانید بگویید که این مطالب چقدر صحت دارد.
چگونه 10 روز بعد از انتشار ویژه نامه در مشهد آن را مطالعه کردند
این سوال برای من بسیار جالب و مهم بود. نه فقط از این نظر که یک مرجع تقلید درباره چنین مسئلهای کنجکاوی میکند، بلکه بیشتر از این نظر که مرجعی در کشور دیگری زندگی میکند و با آن همه مراجعات و مشکلات عراق و بحرین و یمن و بسیاری از نقاط دیگر در شرایط حساس قیامهای مردمی کشورهای عربی مواجه است و در خود نجف و حوزه علمیه هم آن قدر مراجعات زیاد است که فرصتی برای ایشان باقی نمیماند و در عین حال با این سرعت یک ویژه نامه که در مشهد، یعنی دورترین نقطه ایران نسبت به عراق و نجف، منتشر شده را به دست آورده و خوانده و در صدد بررسی صحت و سقم مطالب آن است.
این سوال با توجه به این که دیدار ما با آیت ا... سیستانی در روز هفتم فروردین، یعنی فقط ۱۰ روز بعد از انتشار ویژه نامه مورد اشاره ایشان صورت گرفت، نشان دهنده فوق العاده به روز بودن این مرجع تقلید مقیم نجف بود.
قبلا شنیده بودم که آیت ا... سیستانی همواره در جریان اخبار و وقایع ایران قرار دارند و کتابهایی که در ایران منتشر میشوند را میخوانند و در دیداری که به همراه آیت ا... هاشمی رفسنجانی در اسفند سال ۱۳۸۷ با ایشان داشتم خودم شنیدم که خطاب به آقای هاشمی گفتند مصاحبه شما را با آقای زیباکلام دوبار خوانده ام، افراد دیگری هم مطالبی از ایشان نقل کرده بودند که نشان میداد این مرجع تقلید اولا بسیار کتاب میخوانند و ثانیا از حوادث به ویژه تازههای نشر عقب نیستند. اما این که سرعت عمل آن قدر زیاد باشد که قبل از آن که خود ایرانیها فرصت مطالعه ویژه نامههای نوروزی را پیدا کنند، ایشان آنها را خوانده باشند و در صدد برآیند از صحت و سقم گزارشهای آنها مطلع شوند، برایم بسیار تازگی داشت.
یک استثنا
علاوه بر این، نکته قابل توجه دیگر این است که آن چه از حوزه علمیه نجف میدانیم تا حدودی فاصله داشتن علمای این حوزه از مسائل روز به ویژه از کتابها و نشریات غیرحوزوی است. با توجه به این واقعیتها باید پذیرفت که آیت ا... سیستانی در میان علما و مراجع نجف یک استثنا هستند. البته در ایران هم در عین حال که مراجع آگاه به زمان و همراه با مسائل روز داریم، اما گمان من این است که آیت ا... سیستانی حتی در میان مراجع ایران هم یکی از استثناها هستند و از نظر به روز بودن باید ایشان را فوق العاده دانست. اکنون من در برابر سوال چنین مرجعی قرار دارم و طبعا باید به ایشان جوابی دهم که دقیق باشد. روشن بود که ایشان به جواب این سوال اکتفا نمیکنند و به کنجکاوی ادامه خواهند داد. همین طور هم شد و پاسخی که به سوال ایشان دادم، موجب سوالات بعدی شد و سوال و جواب ادامه پیدا کرد.
در جواب سوال اصلی آیت ا... گفتم: درست است. البته منظورم این بود که آن چه درباره مسائل فکری و اعتقادی نقل شده درست نقل شده، اما درباره گزارشهای اقتصادی نظری ندارم.
جواب خیلی کوتاه و قاطع بود. به همین دلیل ایشان سوال بعدی را مطرح کردند. اما از آن جا که شما خواننده گرامی ممکن است از آن چه در ویژه نامه نوروزی روزنامه خراسان در این زمینه به چاپ رسیده است اطلاع نداشته باشید، لازم است ابتدا به مطالب اشارهای داشته باشم و سپس به ادامه سوال و جوابها بپردازم.
«اسفندیار دولت»
روزنامه خراسان، به مناسبت نوروز ۱۳۹۰ ویژه نامهای در ۲۴۰ صفحه منتشر کرد که به رسم ویژه نامههای آخر سال مطبوعات، مطالب متنوعی را در بر داشت. بخشی از این ویژه نامه به موضوع گفتارها و رفتارهای آقای اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور اختصاص یافت که ۱۴صفحه از آن (صفحات ۱۷۵ تا ۱۸۹) را تشکیل میداد و شامل چهار قسمت بود؛ اظهارنظرهای پر سروصدا و مسئله دار آقای مشایی، عکس العملهای عناصر اصولگرا در برابر این اظهارات، ماجرای ورود مشکوک خودروهای لوکس با رانتهای دولتی و نامه نگاریهای آقای مشایی و کسی که دولتیها او را مفسد اقتصادی اعلام کرده بودند. در بخش اول، این نکات از آقای مشایی عینا نقل شده بود: «بشر برای اثبات حجیت و سندیت نسبت به ادعای امام عصر(عج) از او دانش طلب خواهد کرد. دانش ۲۷ واحد است، ۲ واحد تا زمان اوست».
«حضرت عیسی کجا مدیر بود، از این جا به آن جا فرار میکرد».
«خلیج فارس دارای قدمت ۳۰ میلیون ساله است و نام خلیج فارس و دریای پارس از ۳۰ میلیون سال پیش به موازات شکل گیری تمدنهای انسانی در منطقه موجودیت یافته است».
«خدا محور وحدت انسانها نیست».
«دوره اسلام گرایی به پایان رسیده است، معنایش این نیست که اسلام گرایی وجود ندارد یا رو به نضج نیست، نه، اسلام هست اما دوره اش به پایان رسیده است».
«آذربایجان غربی، ایلام و کرمانشاه متعلق به کردستان است و این قوم از برترین قومهای ایرانی است».
«ملائکه مرتب در عرصه کشور در حال پرواز هستند». (صفحه ۱۷۸ ویژه نامه)
حضور مشایی در افتتاحیه نمایشگاه گردشگری کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی و انتشار فیلمی از این مراسم در ۷دی ماه ۸۵ که زنان را در حال رقص نشان میدهد، اظهارات مشایی مبنی بر دوستی با مردم اسرائیل در ۲۹تیر ۸۷، کمکهای مالی به بازیگران سینما و رویدادهایی از این قبیل نیز به عنوان رفتارها و گفتارهای تنش زا در این بخش از ویژه نامه آمده بود. (صفحه ۱۷۶ ویژه نامه) واکنشهای عدهای از عناصر سرشناس اصولگرا نیز در ادامه همین مبحث در ویژه نامه منعکس شده بود. (صفحه ۱۸۶ ویژه نامه)
در بخش دیگری تحت عنوان «ماجرای ورود مشکوک خودروهای لوکس با رانتهای دولتی» گزارشی از خرید ۱۱۰ دستگاه بنز تشریفات (۶۰ دستگاه برای ریاست جمهوری و ۵۰ دستگاه برای وزارت امور خارجه) با تصویب دولتی که رئیس آن قبلا گفته بود استفاده از خودروهای تشریفات ممنوع است، به چاپ رسیده بود. (صفحه ۱۸۷ ویژه نامه)
و سرانجام در بخش چهارم، مطلبی تحت عنوان «نامه نگاریهای رئیس دفتر رئیس جمهور و کسی که دولتیها او را مفسد اقتصادی اعلام کرده بودند» منتشر شده بود که همراه با اسناد و مدارک درباره رابطه تنگاتنگ یک تاجر اماراتی با دفتر رئیس جمهور مطالب جدیدی را گزارش میدهد.
بر اساس این گزارش، همان کسی که رئیس جمهور در سال ۸۵ در یک سخنرانی عمومی به وی هشدار میدهد که از بدهکاران بزرگ یک بانک خصوصی است و اگر تا ۱۵ روز تکلیف خود را با این بدهی مشخص نکند او را به ملت معرفی خواهد کرد، حالا در سال ۸۹ به امضای رئیس دفتر رئیس جمهور توصیههایی برای دریافت وامهای کلان دریافت میکند و رئیس دفتر رئیس جمهور در نامه تاکید میکند که این نامه «حسب دستور رئیس جمهور» ارسال میشود. (صفحه ۱۸۸ و ۱۸۹ ویژه نامه)
ویژه نامه «نوروز ۹۰» این مطالب را تحت عنوان «اسفندیار دولت» به چاپ رسانده و همراه با مباحث تحلیلی و بیان سوابق اطرافیان رئیس جمهور و موشکافی درباره این نکته که «مشایی، گزینه انحرافی است یا ضربه گیر» و یادآوری حمایتهای رئیس جمهور احمدی نژاد از مشایی، نسبت به پیامدهای این ماجرا هشدار داده بود.
این مطالب را آیت ا... سیستانی در این ویژه نامه خوانده بودند و سوال اصلی ایشان، معطوف به همین موضوع بود.
انتقاد آیت ا... از حمایت شدن برخی افراد دولتی
از سوال بعدی آیت ا... سیستانی معلوم شد ایشان علاوه بر آن چه در ویژه نامه «نوروز ۹۰» خواندهاند اطلاعات دیگری هم درباره اظهارات آقای مشایی و همفکران او دارند. وقتی به سوال اول آیت ا... که پرسیدند آیا مطالب ویژه نامه درست است؟ جواب مثبت دادم، ایشان گفتند: پس چرا اینها حمایت میشوند؟ اینها از کوروش تعریف میکنند و درباره حمورابی چیزهایی میگویند که در مقابل اسلام است. من خودم درباره این مطالب تحلیل دارم، تحلیل شما چیست؟
در جواب گفتم: تعریف از کوروش و این قبیل حرفها برای این است که میخواهند جاذبهای برای کسانی که این افکار را میپسندند ایجاد کنند و آرای آنها را هم به دست بیاورند.
گفتند: این، همان تحلیلی است که من هم دارم ولی چه طور با انقلاب و قشر دینی قابل جمع است و چرا از اینها حمایت میشود؟
با توجه به حساسیتی که ایشان در این زمینه نشان دادند، وقتی این سوال را تکرار کردند، گفتم: قشر دینی از این حرفها ناراحت است و رهبری هم این قبیل افکار را با صراحت مردود دانسته و موضع گیری کردهاند.
آیت ا... سیستانی هم این نکته را بیش از این ادامه ندادند و باز هم به سراغ قشر دینی رفتند و گفتند: علی ایحال برای من قابل جمع نیست که چه طور میشود این هر دو (طرفداران کوروش و حمورابی و قشر دینی) را با هم داشته باشند؟ من درباره حمورابی اول و دوم مطالعه کرده ام، از تاریخ اطلاع دارم و تحلیل دارم. این افکار با آن چه اینها در ظاهر نشان میدهند منطبق نیست، چه طور میشود اینها را با هم جمع کرد؟
توضیحاتی درباره حمورابی
حمورابی، پادشاه بابل در قرن سوم قبل از میلاد (۲۱۲۳ - ۲۰۸۱ق. م) بود که ابتدا سرزمین کوچکی در حدفاصل میان فلوجه تا دیوانیه کنونی را در اختیار داشت ولی بعد از جنگهای زیاد توانست کلیه سرزمینهای بین النهرین را تحت سلطه خود در آورد.
حمورابی از نظر دینی بنابر آنچه از سنگ نوشتههای باقیمانده از دوران او فهمیده میشود، معتقد به چند خدایی بود. وی برای اداره کشور پهناور خود که ملتها و مذاهب گوناگون را در بر میگرفت مجموعه قوانینی تدوین کرد تا علاوه بر متحد کردن اقوام و پیروان مذاهب، به سلطنت خود و بازماندگانش نیز مشروعیت ببخشد. حمورابی در این قانون «مردوگ» خدای خیالی بابلیها را که تا آن زمان یک خدای درجه سوم بود، در راس خدایان دیگر قرار داد و مدعی شد این مقامی است که «آنو» و «انلیل» (خدایان دیگر) به مردوگ تفویض کردهاند. به فرمان حمورابی، کاهنان سرتاسر قلمرو حکمرانی او، این جا به جایی خدایان را تایید کردند و قصه آفرینش را دگرباره نوشتند تا نقش اصلی را «مردوگ» یعنی همان که حمورابی او را در راس خدایان قرار داده بود بسپارند. برای راضی نگه داشتن کاهنان بابلی و خشنود ساختن آنان، حمورابی به ساختن معابدی برای خدایان خیالی فرمان داد. در خود بابل، به دستور وی برای مردوگ و همسرش، که طبق خواسته حمورابی دو خدای ملی محسوب میشوند، ضریحی بزرگ ساختند و در کنار آن ضریح، انباری با گنجایش زیاد بنا کردند تا در آن انبار برای این دو خدای ساختگی و کاهنان آنها گندم ذخیره شود. این اقدامات، امتیازاتی بودند که حمورابی با زیرکی خاص خود به کاهنان داد تا آنان از وی حمایت کنند و در کلیه امور از فرامین شاه اطاعت کنند و مردم را نیز به انقیاد فرا بخوانند.
از اشارات آیت ا... درباره کورش و حمورابی و این که این گونه اعتقادات با آنچه مطلوب قشر دینی است اصولا سازگاری وجود ندارد، احساس کردم ایشان به شدت نگران آینده هستند. در جواب گفتم: زمان زیادی از دوره این دولت باقی نمانده و در پایان چهار سال دوم، کنار خواهند رفت.
البته آنها هم درصدد هستند کاری کنند که بمانند و یکی از افراد خودشان را به ریاست جمهوری برسانند. این رقابت یک امر طبیعی است ولی این تفکر اجازه نخواهد یافت حاکم شود و افراد دیگری خواهند آمد.
آیت ا... سیستانی گفتند: کس دیگری ندارند. من هرچه فکر میکنم، میبینم کسی نیست که جای اینها بگذارند. به همین دلیل نمیدانم چطور میشود این مسائل را تحلیل کرد. گفتم: در میان اصولگرایان افرادی هستند که بعضی از آنها از هم اکنون مطرح شدهاند.
گفتند: من کسی را سراغ ندارم.
از این همه پیگیری آیت ا... و کنجکاوی ایشان، معلوم بود آن نگرانی که در ایشان احساس میکردم، واقعیت دارد و حتی بیش از آن اندازه که من فکر میکردم نگران هستند. به همین دلیل، تا حدودی وارد جزئیات شدم و نکاتی را برای ایشان توضیح دادم که به نظر میرسید برایشان جالب بود به طوری که بعد از شنیدن این نکات گفتند: این تحلیل شما مهم است ولی من در این زمینه چیزی نمیدانم.
گفت وگو وقتی به اینجا رسید، احساس کردم آیت ا... جواب سوال خود را گرفتهاند ولی نمیخواهند وانمود کنند که قانع شدهاند. این هم از هوشمندی ایشان است که از طرف مقابل، اطلاعات موردنظر را میگیرند ولی طوری برخورد میکنند که گویی چیز جدیدی به دست نیاوردهاند.
کمی بعد از بازگشت ما به ایران، حوادثی رخ داد که همگی موید همان نکاتی بود که در توضیحاتم به آیت ا... سیستانی گفتم. بعد از این حوادث با ایشان دیداری نداشتم تا نظر و تحلیل کنونی شان را بپرسم، ولی مطمئن هستم با پیگیریهایی که دارند قطعا افق روشنی از فضای موجود در ذهن دارند و قاعدتا به صحت آن چه به ایشان عرض کردم ایمان پیدا کردهاند.
در تمام مدتی که مشغول صحبت با آیت ا... سیستانی بودم، یک محافظ جوان با قیافهای همچون میرغضب به من نگاه میکرد و با چشم و سر و دست و دهان و هر طور که میتوانست به من میفهماند که باید صحبت را کوتاه کنم و بروم! ولی من گاهی به او نگاه نمیکردم و گاهی وانمود میکردم متوجه مقصود او نشده ام و به صحبت ادامه میدادم. جالب این که خود آیت ا... سیستانی هم با علاقه مندی به گفت وگو ادامه میدادند، ولی بالاخره بعد از مدتی آیت ا... با دست به دعا برداشتن، تلاش کردند به من بفهمانند که ناچار هستیم به بحث خاتمه دهیم و چون دیدند من به صحبت ادامه میدهم، با ظرافت و لطافتی بزرگ منشانه گفتند: هم شما نمیتوانید بیشتر از این وقت بگذارید و هم من نمیتوانم جماعتی را که منتظر هستند بیشتر معطل کنم.
با این حال من تسلیم نشدم و گفتم اصل هدفم از این دیدار این بود که گزارشی از اوضاع فرهنگی ایران به شما بدهم ولی با موضوعی که شما مطرح کردید، آن چه من در نظر داشتم بگویم ناگفته ماند. این را گفتم و بدون آن که منتظر اجازه ایشان بمانم، شروع کردم به گفتن مطالبی که از قبل در ذهنم آماده کرده بودم...
خرافات؛ شما خودتان این وضع را به وجود آوردید
گزارش فرهنگی من به آیت ا... سیستانی، آن طور که در ذهن خودم آماده کرده بودم، چند محور داشت، ولی با توجه به فرصت کمی که داشتم ناچار بودم گزینشی عمل کنم و لذا فقط یکی از محورها را مطرح کردم که معتقد بودم اولویت دارد.
به آیت ا... عرض کردم: ایران، گرفتار خرافات است و انحراف عقیده و سستی اعتقادات به دلیل میدان دار شدن افراد کم سواد و سودجو بیداد میکند...
آیت ا... سیستانی، مهلت ندادند من همه مطالبم را در این زمینه بگویم و با روحیهای آماده و البته مشتاق و مسلط نسبت به این مقوله، شروع کردند به اظهارنظر و گفتند: شما خودتان این وضع را به وجود آورده اید. هی گفتید آقای بهاء الدینی این طور است و آن طور است. هی کرامات گفتید. من خودم در قم بودم و این چیزها را میدانم و این جا هم که هستم کتابهای زیادی میخوانم و این حرفهای کرامات را که میزنند و مینویسند میخوانم و معتقدم شما خودتان، کشور را به روزی انداخته اید که این گرفتاریها پیش آمده و جمکران را آن طور بزرگ کرده اید و منبریها آن حرفها را میزنند. من منبرها را هم گوش میکنم. گفتم: و مداح ها
گفتند: آنها را هم همین کارهای شما این طور کرده است.
گفتم:ما خودمان در مقابل آن دسته از منبریها و مداحهایی که مطالب سست و نادرست و خرافاتی را به خورد مردم میدهند قرار داریم و علیه آنها مقالات و مطالب زیادی نوشته ایم و انتظار ما از شما این است که شما هم موضع گیری کنید و به ما در این زمینه کمک کنید، چون موضع گیری شما خیلی اثر دارد.
ایران سر مهندس دارد و من بنای دخالت در ایران را ندارم
گفتند: اینها را میدانم و از قول من هم چیزهایی علیه اینها گفته اید و منتشر شده است، ولی من بنای دخالت در ایران را ندارم. ایران مهندسی شده است و سر مهندس هم دارد و من نباید دخالت کنم.
گفتم: منظورم این نیست که در مسائل حکومتی دخالت کنید، ولی در امور اعتقادی اظهارنظر شما موثر است. اعتقادات مردم در خطر است و برای حفظ دین و اعتقادات، ورود شما به این مسائل لازم است. گفتند: شما که گفتید «سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست» چطور میتوانید اینها را از همدیگر جدا کنید؟...
گفتم: من به وظیفه شرعی خودم عمل کرده ام که گفتن این مطالب و درخواست اظهارنظر از شما بود، حالا شما میدانید و تکلیف شرعی خودتان.
این جمله را که گفتم، آیت ا... سیستانی سکوت کردند و به نظرم رسید این مطلب برای ایشان قابل تامل بود.
رفتاری که با دختر آقای هاشمی کردند بسیار بد بود
با این که هنوز مطالب زیادی برای گفتن داشتم، احساس کردم، بیش از این سهم ندارم و باید خداحافظی کنم. من و همراهان از جا بلند شدیم و آیت ا... سیستانی هم بلند شدند و شیخ انصاری هم از جا برخاست، اما حیفم آمد به صحبت ادامه ندهم و در همان حال از آیت ا... پرسیدم: برای آقای هاشمی رفسنجانی پیغامی ندارید؟
گفتند: نه، البته رفتاری که با دخترشان کردند بسیار بد بود و آن نسبتهایی که دادند حد دارد.
منظور آیت ا... سیستانی، برخوردی بود که در اواخر سال قبل در صحن حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی (شهر ری) با یکی از دختران آیت ا... هاشمی رفسنجانی شد و با اهانت و الفاظ رکیک و نسبتهای زشت او را وادار به ترک مراسمی کردند که به مناسبت درگذشت یکی از بستگان نزدیک خانواده هاشمی رفسنجانی در آن مکان برگزار شده بود خبر این برخورد، در رسانهها منتشر شد و فیلم آن که توسط تلفن همراه برداشته شده بود، نیز دست به دست چرخید و حتی از تلویزیونهای ماهوارهای پخش شد و بسیاری از مردم در داخل و خارج آن را دیدند.
آیت ا... سیستانی، جملات مربوط به دختر آیت ا... هاشمی رفسنجانی را با تاسف به زبان آوردند به طوری که ناراحتی کاملا در چهره ایشان آشکار بود.
گفتم: آقای هاشمی رفسنجانی به من گفتند سلامشان را خدمت شما ابلاغ کنم.
گفتند: سلام مرا به ایشان برسانید و بگویید من به امور ایشان توجه دارم. البته آقای هاشمی که گفته میخواهم کتاب و خاطرات بنویسم. هرچند صحبت سرپایی هم دقایقی طول کشید ولی هنگامی که بیت آیت ا... سیستانی را ترک میکردم احساسم این بود که هنوز بخشی از آن چه میخواستم با ایشان در میان بگذارم، ناگفته مانده است. آیا فرصت دیگری برای ادامه صحبت با این مرجع روشن و ضد خرافات و سرزنده، نصیب خواهد شد؟