فتنه اخر

فتنه اخر

فتنه اخر

فتنه اخر

راز فساد اخلاقی سرکرده منافقین

 
غلتیدن مسعود رجوی در روابط جنسی و ارضای شهوانی، آن سوی سکه قدرت طلبی، کیش شخصیت و پلیدی او بود.
به گزارش مشرق به نقل از باشگاه خبرنگاران، سابقه سوءاستفاده منافقین از زنان و دختران مربوط به سال‌های دور می‌شود و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و  پس از آن نیز سوءاستفاده از جنس زن در این گروهک تروریستی فراوان بوده است، به گونه‌ای که سرکردگان این گروهک  تروریستی قبل از پیروزی انقلاب و در دهه ۵۰ تلاش می‌کردند برای جذب جوانان به گروه خود از ابزاری به نام دختران و زنان استفاده کنند که طبیعی بود این استفاده هزینه‌های زیادی نیز برای زنان و دختران مورد نظر به همراه داشت.

 جدا از آن، زنان و دختران با شعارهای زیبای آن دوران گروهک  تروریستی منافقین جذب آن شده بودند، بسیاری از زنان و دختران در اثر فریب و جبری ناخواسته مجبور بودند به خواسته‌های کثیف گروهک منافقین در آن زمان برای جذب نیرو تن در دهند، کشاندن همکلاسی‌ها و دوستان محله به خانه تیمی و تجاوز اعضای گروهک و تصویربرداری و عکس برداری از صحنه‌های شرم آور، تهدید و در تنگنا قرار دادن دختران بی گناه یکی از راهکارهای اصلی  برای جذب دختران بود که از نظر گروهک منافقین برای عملیات‌های مختلف می‌توانست مفید باشند.

در این بین سرکرده گروهک تروریستی منافقین، سرکرده زن بارگی در این گروهک بود و غلتیدن مسعود رجوی در روابط جنسی و ارضای شهوانی، آن سوی سکه  آدم کشی و جنایت علیه انسان‌های بی‌گناه، کیش شخصیت و پلیدی او بود.

بتول سلطانی، عضو سابق شورای سرکردگی  گروهک تروریستی منافقین، بعد از جدایی از گروهک تروریستی منافقین، مدت یک ‌سال در اردوگاه نیروهای آمریکایی موسوم به TIPF پناهنده بود، وی بعد از برچیده شدن این اردوگاه به بغداد نقل مکان کرد و در عراق به فعالیت برای حمایت از جداشدگان و خانواده اعضای گروهک تروریستی منافقین پرداخت.

وی سپس به اروپا عزیمت کرد تا شاید بتواند ردی از فرزندانش که توسط مسعود رجوی به گروگان گرفته شده بود به دست آورد.

سرکردگان گروهک تروریستی منافقین هویت کودکان او را تغییر داده و حاضر به دادن نشانی آنان به سلطانی نبودند تا وی را مجبور به بازگشت به پادگان مخوف اشرف در عراق یا حداقل سکوت در برابر آنچه که درون گروهک تروریستی اتفاق می‌افتد، کنند.

در اروپا، سلطانی نهایتا پرده از وقایع هولناکی درخصوص شخص مسعود رجوی در مناسبات فرقه‌ای برداشت.

 قبل از او نسرین ابراهیمی به افشای این واقعیت پرداخت که رحم زنان شورای سرکردگی به  دستور رجوی برداشته می‌شد و این کار را رسیدن به قله رهایی می‌نامید.

 بتول سلطانی متعاقبا ضمن تایید اظهارات خانم ابراهیمی، وقایع تکان‌دهنده بیشتری را هم افشا کرد.

سرکردگان گروهک تروریستی عموما به دنبال قدرت، ثروت و شهوت هستند و افشاگری‌های وی در اروپا نشان داد که مسعود رجوی سرآمد تمامی سرکردگان گروهک‌ها در فساد اخلاقی است.

مسعود رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین با صدها تن از زنان این گروهک  تروریستی ازدواج دائم کرده است.

رجوی  پس از جمع آوری زنان در یک سالن و ازدواج جمعی با آنان، در مقابل چشمان همگی آنان اقدام به ارتکاب اعمال شنیع با آنها کرد.

«رقص رهایی» !


 در گروهک تروریستی منافقین، مسعود رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین، اعتقادات و مناسک فرقه‌ای را برای بهره برداری جنسی از زنان ایجاد کرده بود و تحت پوشش این اعمال به آنان تجاوز می‌کرد.

 طبقه خاصی از زنان گروهک، که با انتخاب رجوی کنار هم قرار می‌گرفتند، به نام شورای سرکردگی شناخته می‌شدند.

 رجوی با ایجاد این سازماندهی، کادرهای قدیمی این گروهک که به مثابه رقبای وی محسوب می شدند را پس می‌زد، ضمن آن که سایر زنان این گروهک تروریستی، نظیر بقیه اعضا از محرومیت‌ها رنج می‎برند و علاوه بر آن که از هر گونه زندگی خانوادگی و داشتن همسر منع شده بودند، گاهی به خاطر داشتن روابط جنسی و عاشقانه با هم قطارانشان محاکمه و زندانی  می‌شدند.

 بتول سلطانی، از اعضای شورای سرکردگی منافقین، پس از فرار از این گروه درباره سوء استفاده رجوی از زنان این چنین می‌گوید:

" در زمستان ۱۳۷۶ در قرارگاه بدیع زادگان به من رده شورای سرکردگی ابلاغ و یک سلسله نشست‌ها برای این گروه که تازه عضو شورا شده بودند شروع شد.

 مهوش سپهری ما را برای نشست مریم رجوی صدا کرد و گفت که از کوران این مرحله عبور کرده‌ایم. مشخصا یادم است گفتند که حمام رفته و کاملا تمیز باشید و تمامی لباس‌ها و روسری بایستی نو و تمیز باشد.

به ما گفته شد حتی به کسان‍ی که با یکدیگر ابلاغ رده شده بودیم، چیزی نگوئیم چون که شاید همگی از مرحله قبلی رد نشده و در این مراسم نباشند.

گفته شد که این جلسه رقص رهائی با حضور مسعود رجوی است، برای من این تأکید معنی خاصی داشت و استرس عجیبی وجودم را فراگرفته بود، ‌‍ داشتم دیوانه می‌شدم، بسیار کنجکاو بودم، بالاخره ساعت موعود فرا رسید و من خودم را به همراه تعداد زیادی از زنان شورا در محل جلسه در قرارگاه بدیع یافتم.

از طرف دفتر مرکزی گروهک تروریستی منافقین، قسمتی که کارهای اداری و خدماتی مسعود و مریم رجوی را انجام می‌دادند، کسی آمد و به هر نفر یک بسته داد که در آن حوله و وسایل حمام و آرایش بود و گفت هر کس که خود را تمیز نکرده است الان می‌تواند از فرصت استفاده کند و همین‌جا حمام برود چون باید از هر نظر پاک و تمیز باشید.

 دائما فکر می کردم که یعنی چه، چرا اینقدر اصرار می‌شود.

 دائما با خودم کلنجار می رفتم که این یک تست است و آزمایشی دیگر، بعد از آماده شدن کلیه افراد صدایمان کردند و به سالنی موسوم به سالنX وارد شدیم.

 این سالن بسیار مرتب و تمیز و تزئین شده بود و کف آن ملحفه‌های سفید بر روی فرش‌ها پهن کرده بودند، همه سالن به رنگ سفید و دو مبل به همین رنگ  در وسط قرار داده بودند.

جلوی این دو مبل یک میز که در آن آئینه و شمع هائی که روشن بود به همراه یک جعبه که بعدا متوجه شدم گردنبندهای طلا در آن است و یک کیک بزرگ چند طبقه قرار داشت.

 بعد با یک هیاهوئی مریم، عنصری که با وقاحت تمام به پیشنهاد همسرش به همسری رجوی در آمد و مسعود با لباس راحتی یعنی لباس‌های نرم و پیژامه و آستین کوتاه و بدون جوراب وارد شدند.

 مریم این زن پلید خوی موهایش را آرایش کرده و بدون روسری بود،  مسعود روی مبل نشست و مریم مثل همیشه روی مبل کنار مسعود ننشست و رفت بالای سر مسعود ایستاد و مبل کنار مسعود خالی بود.

یکی از خانم ها از مریم رجوی سوال کرد که چرا کنار مسعود رجوی نمی‌نشیند، مریم با لبخندی گفت که این برای شماها و دیگر زن‌های مسعود است.

من کمی از کلمه زن‌های مسعود جا خوردم، بعد متوجه شدم که یکسری از افراد مثل مریم روسریشان را برداشته اند.

در آن موقع فکر نمی کردم که هدف مسعود رجوی از این روش‌های فرقه گرایانه، انگیزه های جنسی است ولی هاله ای از ابهام، ترس، خجالت و پرسش در درونم وجود داشت، در آن لحظات قلبم به شدت می ‌‍‌‌‌‌‌تپید و نمی دانستم چه برنامه ای در کار است.

 با خود می اندیشیدم که می خواهند ببینند ما که به مسعود به عنوان  سرکرده عقیدتی‌مان امضا داده ایم آیا حاضریم او را به عنوان همسر بپذیریم و این یک آزمایش است و جنبه عملی ندارد.

 کم کم جمعیت آرام گرفت و مسعود گفت مریم اینها چی می خواهند؟ من را برای چه آوردی اینجا؟ مریم رجوی گفت که مراسم عقد این زنان با شماست.

سپس مریم گفت یکی یکی بیائید روی این مبل بنشینید و بله بگوئید وبعد از گفتن بله، از داخل جعبه یک گردنبند طلا به گردن هر زنی می‌انداخت و دیده بوسی انجام می‌شد.

 سپس چند نفر از همان مرکزی که کارهای خدماتی و اداری مسعود و مریم رجوی را انجام می‌دادند میز را برداشتند و شیرینی پخش شد و گفتند که وسط را خالی کنید.

 وقتی وسط خالی شد با اشاره شهرزاد صدر، یک آهنگ تند از یکی از خواننده‌ها پخش شد و در برابر چشمان حیرانم متوجه شدم که زنان ارشد شورای گروهک به وسط آمدند و در حال در آوردن لباس‌هایشان هستند.

مسعود هم می گفت لباس‌های شرک و جاهلیت را در آورید و این حوض شما است که بایستی در آن شیرجه بزنید و اینجا یگانه شوید تا در تمام صحنه‌های رزم، کار و مسئولیت مثل کوه استوار باشید.

 در این حین نفراتی که از دفتر مرکزی در آنجا حضور داشتند، لباس‌های هرکدام از افراد را جمع کرده و همگی را در نایلونی قرار می‌دادند و درب آن را بسته و روی آن با ماژیک چیزی نوشته و می بردند و افراد مشغول رقصیدن می‌شدند و همینطور تعداد رو به زیاد شدن بود و مریم به همه می‌گفت که لباس شرک و ریا را بکنید و با مسعود نزدیک و یگانه شوید .

در این بین متوجه شدم که مریم و چند نفر دیگر از جمله گیتی گیوه چی و فائزه محبت کار به دقت بقیه را زیر نظر داشته و تعدادی از اعضای ارشد مشغول صحبت و متقاعد کردن نفراتی بودند که در آوردن لباس تعلل داشتند.

مریم با بی شرمی تمام می گفت این رقص رهائی شماست و این اعمال شنیع را  تشویق می کرد و مدام اعلام می‌کرد ما باید صحنه‌های دیده بوسی و عشق بازی مسعود با زنان دیگر را نگاه کنیم.

در پایان جلسه که 5 ساعت به طول انجامید و ساعت 4صبح تمام شد همه یک بسته دیگر از مسعود هدیه گرفته و به مقرها بازگشتند اما به من گفتند که بعد از تمام شدن مراسم به مقر نرفته بلکه مریم رجوی پلید با من کار دارد و باید به دفتر او بروم.

 بعد از مراجعه به دفتر، او با گفتن این جمله: «امشب شب زفاف تو و شب معراج توست و قدرشناس قیمتی باش که مسعود برایت داده تا همانند من و در سطح من و بیش ازمن،  بعد از این معراج با مسعود یکی شوی و بار مسئولیت به دوش بکشی و خودت را عاشق‌ترین بدانی یا اگر خوب نفهمی و ناسپاسی کنی از دور خارج می‌شوی و همچون جسدی می‌شوی در تشکیلات و روی میز ما خواهی ماند، بنابر این سعی کن قیمتی که برایت داده شده است را درک کنی و در کار و مسوولیت کوشا باشی» بعد مرا با لبخندی به سمت مجموعه‌ای که اتاق خواب مسعود بود، راهنمایی کرد.

 من در حالی که شوکه شده بودم و سردرد عجیبی داشتم، باز فکر می‌کردم که این آزمایش است اما آن شب تا صبح و شب‌های مشابه آن از نظر من رفتاری پلیدی بود که با این برنامه رنگ و لعاب ایدئولوژیک به آن زده می‌شد.

 من عمق یک فرقه واپس‌گرا را دیدم که این‌گونه همه چیز افراد را در قید و بند خود نگاه می داشت، احساس می‌کنم همانجا هر چه که از گروهک در درونم بود تبدیل به مشتی خاکستر شد، اما سعی کردم خودم را نگهدارم و شاید تصمیم به فرار از همان‌جا در من قطعی شد.

 با خود فکر می‌کردم این همه شبانه روز به دستور تشکیلاتی و نشست‌های موسوم به سرویس تشکیلاتی، توی سر برادرهای تحت مسئولمان می‌زنیم و خون آنها را در شیشه می‌کنیم که چرا نگاه چپ به کسی کردی و طلاق و فشار و به قول مسعود که همیشه سفارش می‌کرد و دستور می‌داد که سلاحت را بایستی دائما این مردها بالای سر خود احساس کنند.

 این سرکرده پلید می‌گفت دلسوزی برای برادرهای تحت مسئول یعنی همخوابگی با آنها و اینها عین جملات مسعود است که به ما درس شقاوت و سنگدلی می‌داد، اما در جلسات بعدی حوض شورا، به محض این‌که آن را اعلام می‌کردند با خود فکر و به دیگران نگاه می‌کردم، این‌بار نوبت کیست که توسط مریم  به صورت خصوصی به اتاق خواب مسعود دعوت شود و دعا می‌کردم که من نباشم و این جلسات با شکل و صورت‌های متفاوت ولی یک محتوای جریان وار ادامه داشت و بعد‌ها فهمیدم استثماری در شکلی بسا پیچیده‌تر و کامل‌تر از زن بود.

 پس از آن، نشست‌های متوالی با مریم داشتیم که باید لحظه به لحظه درباره واکنش‌های درونی‌مان صحبت می‌کردیم و می‌نوشتیم و مریم عبور هر کس را از حوض شورای سرکردگی تایید می‌کرد و بعد از آن حتما ارتقای درجه و مسوولیت داشت.

همیشه قبل از این جلسات و هر بار توسط گیتی گیوه‌چی توضیحات امنیتی داده می‌شد که این موضوع باید کاملا محرمانه بماند و با هیچ کس صحبتی نشود. البته همه مراسم رقص رهایی کاملا سری بود و حتی 2 عضو شورا هم سطح هم حق نداشتند در این‌گونه موارد با هم صحبت کنند.

بتول سلطانی می‌گوید: غلتیدن مسعود رجوی در روابط جنسی و ارضای شهوانی، آن سوی سکه قدرت طلبی، کیش شخصیت و پلیدی او بود

من با 3 نفر از اعضای شورای رهبری به نام‌های «ش ـ ح»، «ز ـ ش» و «ب ـ ر» حول این جلسات بخصوص بعد از سقوط دیکتاتور سابق عراق و مدتی که این جلسات تعطیل شده بود، حرف می‌زدیم و یکی از اینها که سطح مسئولیت بالایی هم داشت، می‌گفت که خودش غیر از موارد تکی، چند نفری با برخی نفرات هم ستادی‌اش همخوابگی با مسعود داشته است.

من به او گفتم که چرا مرا در چنین ترکیبی صدا نکرده‌اند که او گفت تو حتما کمتر با کسی اصطلاحا گیس و گیس‌کشی داشتی و وقتی این کینه‌ها و حسودی‌ها بین 2 زن یا چند زن شورا بالا می‌گرفت، همگی آنها به اتاق خواب مسعود دعوت می‌شدند و او با همگی شان می‌خوابید.

من همیشه به عبث و احمقانه فکر می‌کردم که همه اینها فقط برای امتحان و تست است. تست قرار گرفتن در آرمان‌های مسعود رجوی تا این‌که خودم با تمام وجود لمس کردم که نه، یک پارامتر مهم دیگر هم وجود دارد و آن درغلتیدن مسعود رجوی در روابط جنسی و ارضای شهوانی، آن سوی سکه قدرت‌طلبی و کیش شخصیت‌اش است.
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد