معاون وزیر خارجه رژیم صهیونیستی در تل آویو از شماری از مدیران و فیلمسازان هالیوود پذیرایی کرد.
این
گروه از دست اندرکاران سینمای هالیوود در دیدار با دانی ایالون معاون
اویگدور لیبرمن از وی قول دریافت امکانات مالی و سایر مشوق ها را گرفتند.
ایالون در ملاقات مذکور گفت: درگیری های جنگی علیه اسرائیل، اکنون مدتی
است که به صحنه دیپلماتیک و افکارعمومی جهان کشانده شده و دشمنان اسرائیل
به انواع شیوه ها می کوشند اسرائیل را بدنام ساخته و انواع خصوصیات منفی
را به ما نسبت دهند و مشروعیت اسرائیل را متزلزل سازند. آنها دنبال نابودی
اسرائیل هستند.
معاون وزیرخارجه اسرائیل به مشوق های مالی اسرائیل برای
تهیه فیلم های سینمائی اشاره کرد و به دست اندرکاران هالیوود پیشنهاد کرد
به این مشوق ها بیاندیشند و از آن ها استفاده کنند و برای ساخت برخی فیلم
های خود به فلسطین اشغالی بروند.
ایالون به این حقیقت اشاره نکرد که
بدنامی رژیم صهیونیستی در جهان رهاورد نسل کشی و جنایت های بی شمار این
رژیم به ویژه در جریان جنگ 22 روزه غزه و جنگ 33روزه لبنان و همچنین حمله
به کاروان امدادرسانی بین المللی است.
یادآور می شود بسیاری از
گردانندگان هالیوود یهودی صهیونیست محسوب می شوند. با وجود تلاش هالیوود
برای مظلوم نمایی به نفع صهیونیست ها، اسرائیل نزد افکار عمومی جهان به
عنوان رژیمی جنایتکار، اشغالگر و نامشروع شناخته می شود.
گفتنی است فیلم ضد ایرانی و ضد اسلامی «بدون دخترم هرگز» با کمک محافل صهیونیستی و در خاک فلسطین اشغالی فیلمبرداری و تهیه شده بود.
شاید مهم نباشد، اما با
کمی دقت متوجه میشویم که بسیار مهمتر از آن چیزی است که فکرش را
میکنید. منظور این گردنبندها و انگشترها و زیورآلات عجیب و غریب است که
همه ما این روزها به وفور آنها را در گردن و دست و گوش جوانان به ویژه
پسران مشاهده میکنیم. این پدیده نه اتفاقی است نه قابل اغماض.
به
گزارش «جوان»، جوانان که بخش زیادی از جمعیت جامعه ما را تشکیل میدهند
کانون مناسبات و رخدادهای اجتماعی به شمار میروند. اهمیت این موضوع روشن
میسازد که برای برآورده کردن صحیح نیازهای آنان برنامهریزی دقیق، جزئی و
کلان انجام داد تا مبادا اغفال از آنها و درنظر نگرفتن آنان باعث انحراف
این قشر بزرگ جامعه که شاکله جمعیتی ما را تشکیل میدهند شود در غیر این
صورت باید منتظر بحرانهای اجتماعی زیادی باشیم.
دربین یکی از نیازهای
جوانان در هرجامعهای برآوردن حس اعتماد به نفس و فراهم آوردن شرایطی
برای شکوفایی استعدادهای آنها و به نوعی شرایط بروز استعدادها برای
آنهاست. این یکی از مهمترین ویژگی دوران جوانی است که دراین دوران جوان
علاقه زیادی به مطرح شدن و به نوعی دیده شدن دارد و همین موضوع هم باعث
شادابی وتحرک او میشود. حال این موضوع به تدبیر یک جامعه بستگی دارد که
چگونه از علاقه جوانان و انرژی آنها استفاده کند و اگر این عمل انجام نشود
باید منتظر پدیدهها، ابزار آلات و فعالیتهای کاذب خودنمایی منفی باشیم
که جوانان در نبود وسایل و الگوهای مثبت از آنها استفاده میکنند. برای
درک بهتر این موضوع کافی است که کمی به ظاهر بعضی از افراد نگاه کنیم تا
ببینیم جوانان در جامعه امروز از چه چیزهایی برای خودنمایی یا به نوعی
شخصیت سازی برای خود استفاده میکنند.
شاید به علت مطرح شدن مکاتب انحرافی تمام اذهان به این معضل مشغول باشد، اما این روزها ظاهر بعضی جوانان هم به نوعی به ابزاری برای خودنمایی تبدیل شده است که در بعضی موارد میتوان آن را از نمونههای خاموش تهاجم فرهنگی دانست؛ به ویژه زیور آلات مختلفی که بعضی جوانان چه پسر و چه دختر بر خود میآویزند تا به نوعی خود را از دیگران متمایز نشان دهند. با دقت کمی به این گردبندها ومچبندها وگوشوارهها به این نکته پی میبریم که بسیاری از این زیور آلات وارداتی هستند و مهمتر از آن اینکه درغرب وکشورهای دیگر این وسایل تزئینی نشان دهنده تفکر خاصی و به نوعی گروههای خاصی است که با این وسایل از دیگران متمایز میشوند و متأسفانه در بسیاری از موارد جوانان بدون آگاهی از تفکر پنهان و پشت پرده این گروهها از این زیور آلات استفاده میکنند. پنتاگـــرام (ستاره پنج ضلعی وارونه)آدجت، عدد 666 وFFF، بافومت(Baphomet)، ابلیسک(obelisk)، علامت جمجمه و استخوان و علامتx، اینها همه تنها بخشی از علامتهای معناداری است که جوانان ما بدون آگاهی از معنی و پشتوانه فکری آنها از آن استفاده میکنند. اگر کمی به این علامتها و ارتباط آن با بعضی جریانهای فکری غربی نگاه کنیم موضوعات قابل توجهی دستگیرمان میشود.
کفرگویی و خوردن مدفوع با علامتهای مخصوص!
برای لمس بهتر این مسئله کافی است به در دسترسترین پلهای ارتباطی این جریانها یعنی رسانههای تصویری همچون شبکههای ماهوارهای و کلیپهای تصویری نگاهی بیندازیم، در تمام برنامههای این رسانهها علامتهای این گروهها به انواع مختلف تبلیغ میشود به ویژه در کلیپهای تصویری گروههای موسیقی متال و رپ وهیپهاپ که خوانندگان آنها که وابسته به این جریانهای فکری هستند از این علامتها استفاده میکنند. یکی از همین خوانندگان مشهور مرلین منسون است؛ او که خود را کشیش اعظم کلیسای شیطانپرستی میداند در اغلب کنسرتها وکلیپهای تصویری خود از این علامتها به ویژه صلیب شکسته استفاده میکند. از سوی دیگر تمام کنسرت و کلیپهای او پر از نکات غیراخلاقی و گاهی اوقات تهوعآور است. رفتارهای او به حدی توهینآمیز و زشت است که مورد اعتراض بسیاری از خانوادههای امریکایی قرار گرفته است؛ رفتارهایی مثل تجاوز، خوردن مدفوع، پاره کردن کتب مقدس دینی و کفرگویی در تمام برنامههای او وجود دارد. دیگر خوانندگان گروههای متال مانند جیمز هلفیلد در تمام برنامههای خود از نمادهای مختلف استفاده میکنند و آنان را بر گردن و دستان خود میآویزند تا به این وسیله اثبات کنند که آنها جزو کدام جریان فکری هستند. شیطان پرستی، پانکها و جینها بخشی از فرقههایی هستند که این افراد به عنوان نماینده آنها به انجام این اعمال میپردازند؛ به عنوان مثال گردن بند all seeing eye که تا چند وقت پیش در بین گروهی از جوانان ما هم باب بود در بین گروهها و جریانهای شیطان پرستی، هم نشانه نفرین و جادوست و هم نشانه تعلقخاطر آن فرد به شیطان. علامت akhe نشانه شهوت و آزادیهای جنسی است که گروههای فمنیستی هم از این گردنبند استفاده میکنند، همچنین علامت x یا حتی سربز شاخدار (بز مندس) که به عنوان گردنبند در بین جوانان استفاده میشد از نشانههای اصلی فرقههای شیطانپرستی است که در کشورهای غربی آنها برای تمایز خود از دیگران از آن استفاده میکنند، اما متأسفانه در کشور ما جوانان بدون اطلاع از این مسائل از آنها استفاده میکنند. البته این ناآگاهی بحث تازهای نیست چرا که تا قبل ازترویج و گسترش این گردنبندها در بازار ابزار آلات تزئینی، لباسهایی در بازار پوشاک وجود داشت که روی آنها کلمات زشت و ناپسند حک شده بود و درهمان مورد هم جوانانی که از آن استفاده میکردند از معنای این متن یا مارک آگاه نبودند!
از سوی دیگر نباید فرام وش کرد که ماهوارهها که امروز به آسانی قابل دسترس هستند، محیط بسیار مناسبی برای تبلیغ این نمادها و علامتهاست، کانالهایی هستند که به صورت شبانه روزی کلیپهای تصویری پخش میکنند که در آنها به صورت مداوم تمام این نمادها به همراه صحنههای مستهجن به نمایش گذاشته میشود؛ به گونهای که استفاده از این نمادها به همراه این تصاویر خاص در ذهن مخاطبان که اکثراً هم قشر جوان هستند نقش میبندد و حتی بسیاری از این نمادها را به نام خوانندهای که از آن استفاده میکند، میشناسند.
دراین بین یکی از موضوعات قابل بحث، تأثیری است که این گردنبندها در مرحله اول بر شکل ظاهری افراد میگذارد؛ یکی از این نمادها که تا چند سال پیش بسیار مورد استفاده قرار میگرفت، علامت صلیب برعکس بود.
جای
تعجب است که چرا این علامت توسط جوانان ما مورد استفاده قرار گرفته است
زیرا جوانانی که از این علامت استفاده میکنند مسلمانند. این علامت نشانه
ضدیت با مسیح و هرگونه ادیان آسمانی است و جالبتر این است که کسانی که در
غرب از این علامت استفاده میکنند جزو افرادی هستند که به عنوان لمپنهای
جامعه شناخته میشوند. افراد طبیعی که از لحاظ روانی سالم هستند در خود
غرب هم از این علامتها استفاده نمیکنند، در حالی که متأسفانه در کشور ما
حتی جوانان
19 ،20 ساله هم این علامتها را به خود آویزان میکنند. حتی
گاهی اوقات این موضوع را شاهد هستیم که بسیاری از آنها این علامتها را به
صورت علنی روی لباسهای خود آویزان کرده و با این ظاهر به محل تحصیل خود
میروند. بیتردید، این مسئله نگران کننده است زیرا اینگونه نمادها و
رفتارها با هویت یک جوان ایرانی در تضاد آشکار است.
درآمدهای هنگفت کمپانیهای فرصت طلب ازترویج فساد
کمپانیهای فرصت طلب از این موقعیت سوء استفاده میکنند و مدلهای تزئینی خود را به فروش میرسانند، کمپانیهایی مانند پلی بوی از این دست هستند. این کمپانی نام آشنا که درتمام دنیا به تولید فساد و ابتذال مشهور است یکی از بزرگترین شرکتهای تولید مد و وسایل تزئینی به شمار میرود. علاوه بر این پلی بوی ناشر مجلات جنسی و مستهجن است. به نظر میرسد که این شرکت برای فروش مدلهای خود درقالب دستبند و گردنبند و دیگر محصولاتش ایران را بازار مناسبی یافته است؛ چرا که ما شاهد فروش مارکها و مدلهای متعدد این شرکت هستیم؛ به ویژه گردنبندهای پلی بوی که به تازگی زیاد به چشم میخورد.
حال باید به این نکته توجه کرد که آیا شایسته یک جوان ایرانی است که از گردنبندهای شرکتی استفاده کند که به تجارت بدن مشهور است و از طریق مسائل جنسی به بهرهکشی اقتصادی و فرهنگی میپردازد؟! میزان استهجان پلیبوی و محصولات آن به قدری زیاد است که استفاده از آن در بسیاری از مکانهای فرهنگی و حتی در خانوادهها توسط والدین منع شده است؛ برای نمونه در بسیاری از کشورهای آسیا شامل هندوستان، جمهوری خلق چین، میانمار، مالزی، تایلند، سنگاپور و برونئی، مجله پلیبوی حق انتشار و پخش ندارد و داشتن یا خرید و فروش آن جرم محسوب میشود. ممنوعیت فروش مجله این شرکت منحرف در این کشورها به این علت است که آنان به اثرات مخرب روانی و ذهنی محتوای واقف شدهاند.
فروش آزادانه ادکلنهای محرک در مغازههای ایران!
این
کمپانی در کنار فروش گردنبندهای خود به تازگی اقدام به فروش عطرها و
ادکلنهایی با عنوان تقویتکننده میل جنسی پرداخته است که متأسفانه این
محصولات در کشور ما وجود دارد و قابل دسترس است. از سوی دیگر باید به این
نکته هم توجه کنیم که این شرکت باترویج این گردنبندها و مدلهای تزئینی
خود دربین جوانان آنها را به مانکنهای متحرکی برای تبلیغ بیشتر محصولات
خود تبدیل کرده است، به گونه ای که بسیاری از افراد از این اینکه این
گردنبند را به خود آویزان کردهاند اظهار خوشحالی میکنند! درحالی که
نمیدانند چه پشتوانه فکری منحرفی پشت این مارک خوابیده است. البته این
موضوع تنها محدود به پلی بوی نیست بلکه شرکتهای دیگری چون نایک و آدیداس
و بولگاری هم دراین ماجرا سهیم هستند چرا که تمام خوانندههای معلوم الحال
ارتباط مشخصی با این شرکتها دارند و بسیاری از آنها قبل از اینکه علامت و
نشان جدید خود را در کلیپ یا کنسرت خود به تصویر بکشند با این شرکتها
جلسه تشکیل میدهند.
بسوزد پدر خودنمایی!
دکتر اقلیما یکی از علتهای اصلی استفاده از این گردنبندها را میل جوانان به خودنمایی میداند؛ چرا که به اعتقاد وی جوانان در این سنین نیاز به خودنمایی دارند و برای همین سعی میکنند از چیزهایی استفاده کنند که آنها را از دیگران متمایز کند وبه نوعی آنها را در دسته و گروه خاصی قرار دهد. به همین دلیل با استفاده از این گردنبندها ودستبندها سعی میکنند که به دیگران این موضوع را اثبات کنند که آنها با دیگران متفاوت هستند.
این جامعه شناس درپاسخ به این سؤال که آیا مسئله موضوع نگرانکنندهای خواهد بود؟ معتقد است از آنجا که این مسئله فعلاً در جامعه در حد مد است و جوانان تنها به دلیل مد بودن از آنها استفاده میکند خیلی نگرانکننده نیست هر چند که این مسئله هم باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد. تا زمانی که این مسئله در حد مدگرایی باقی بماند میتوان به راحتی با راهکارهای اجتماعی به آسانی آن را حل و جوانان را به این مطلب آگاه کرد که این نوع پوشش و استفاده از این نوع گردنبندها با هویت اجتماعی آنها همخوانی ندارد. البته برای این موضوع باید کارهای فرهنگی وسیعی انجام داد.
خودنمایی بکنیم، اما از نوع مثبت
اقلیما به این نکته اشاره دارد که برای حل این مشکل به صورت ریشه ای باید سعی کرد در ابتدا الگوی مناسب در اختیار آنان قرار داد و سپس شرایط را برای بروز استعدادها و تواناییهای آنان فراهم کرد تا بتوانند خودنمایی مثبت و سالم داشته باشند؛ چرا که در غیر این صورت باید منتظر انجام واکنشهایی به مراتب بدتر از استفاده از چند گردنبند باشیم؛ چرا که بسیاری از جوانان ناآگاهانه و تنها به دلیل زیبایی از اینها استفاده میکنند، اما در بعضی موارد ممکن است دست به رفتارهای خطرناکی برای نمایش خود بزنند که دراین صورت تبعات آن برای جامعه و خود جوانان بسیار منفی خواهد بود.
با
توجه به نظرات این جامعه شناس باید به این نکته توجه کرد که در مقابل این
نوع از تهاجم فرهنگی باید با برنامه ریزی صحیح اجتماعی مقابله کرد. این
برنامه اجتماعی میتواند دو محور اصلی داشته باشد: جامعه و خانواده.
بار
مسئولیت اول به دوش دولت و دومی به عهده خانواده است. دولت باید در درجه
اول سعی کند با فراهم آوردن شرایطاشتغال جوانان زمینه بروز استعدادهای
آنها را فراهم آورد و از سوی دیگر باید برای جوانان الگوی جذاب و مناسب
برای پوشش ارائه دهد. از سوی دیگر نقش نظارتی خانوادهها هم بسیار مهم است
چرا که والدین میتوانند با برقراری ارتباط مناسب با جوانان خود در درجه
اول به آنان هویت واقعیشان را بشناسانند و در درجه دوم آنها رابه سمت
پوشش درست و استفاده از زیور آلات متناسب با شأن جوان ایرانی هدایت کنند؛
به ویژه در مورد پسران که استفاده از گردنبندهای نامناسب در بین آنها به
صورت قابل توجهی در حال افزایش است و این نمیتواند اتفاقی باشد
مشرق- شبکه "من و تو1" (manoto1) اولین کانال از گروه شبکه تلویزیونی مرجان (MTN) در لندن بشمار می رود که با انتخاب نامی آگاهانه ، "دیپلماسی عمومی" را در ذهنمان تداعی می کند. این شبکه در شهر لندن متمرکز است و به گمان من تحت حمایت دستگاه دیپلماسی عمومی لندن است.
این شبکه ماه هاست که در حال آماده سازی برای پخش برنامه هایش از پایتخت
انگلیس است و خود را شبکه ای متفاوت و جنجالی برای بزرگسالان معرفی می کند
و ادعا می کند قرار است از هر آنچه که بینندگان دوست دارند حرف بزند. این
شبکه اولین شبکه ماهواره ای فارسی زبان است که به سیستم پخش wide screen
مجهز است. طبق آنچه که در وب سایت رسمی این شبکه آمده، بالاترین کیفیت ممکن تهیه و پخش، تنوع و جذابیت برنامه ها را برای مخاطب جوان و بزرگسال مد نظر قرار داده است. manoto1 ماموریت خود را تسهیل ارتباط مستقیم مخاطب با خود در نظر گرفته است.زمانی
که شبکه ماهواره ای فارسی 1 شروع به کار کرده بود، علی رغم بی تفاوتی
کارشناسان فرهنگی و صدا و سیمای جمهوری اسلامی، این شبکه از همان آغاز با
اقبال عمومی در میان مخاطبان فارسی زبان و خصوصا ایرانی مواجه شد. تا
مدتها صدا و سیما در کمال بی توجهی و با اعتماد به نفسی کاذب ، همچنان راه
خودش را می پیمود. البته اینجا یکی از ضعفهای عمده رسانه ملی مشخص شد و
این رسانه، برای بهبود کاهش مخاطب، به سمت سریال سازی بیشتر، حرکت کرد.
زمانی کهBBC فارسی پایش را به میدان رسانه های فارسی زبان گذاشت؛ دلسوزان
نظام آن را تهدیدی برای افکار عمومی دانستند؛ اما باز هم سازمان عریض و
طویل صدا و سیما، شیوه سنتی خویش را می آزمود و روی اسبی که هرگز برنده
نخواهد شد شرط می بست. در واقع BBC فارسی بنای خود را روی ضعف و کاستی
دیگری از رسانه ملی گذاشته بود و قویترین ضربه اش را به ضعیف ترین موضع ما
می زد.
مراد ما نواختن بر طبل تهیِ نقد صدا وسیما نیست. آنچه که مهم و
موثر است "استراتژی مدیریت تفاوت و تمایز" است که از سوی رسانه های معارض
اتخاذ شده.
بخش فارسی BBC درست جایی وارد عمل می شد که رسانه های ما سکوت می کردند. زندگی در جهان بدون مرز، نفس کشیدن در محیط " ژئومدیا " ست. مرزهای
جغرافیایی ما به اندازه برد امواج رسانه های ماست. عظمت ملت ما به تعداد
مخاطبان رسانه های ماست. پس هرجا که سکوت کنیم؛ مرزهای خودرا کوچک کرده
ایم. بسیار کوچک تر از گربه ملوسی که از قوم قجر به ارث برده ایم.
زمانی که مجری BBC فارسی در فتنه 88 با هیجان می گفت عمر این رژیم دیگر به
سر رسیده است و دیگر نفس های آخرش را می کشد، رسانه ی ملی عموپورنگ و خاله
شادونه و آموزش گلدوزی و تبلیغات سود بانکی نمایش می داد؛ و نفس هایمان در
سینه حبس بود. ناکامی لشکر 28700 نفری سازمانی به بزرگی صدا و سیما در
مقابل BBC فارسی 200 نفره، فیلم دروغین 300 را برایمان تداعی می کرد.
باور
کنید اصلا قصد نقد صدا و سیما را نداشتم. سه دهه از عمرمان را صرف این
ماهی بزرگ و قدرنشناس کردیم؛ حالا دیگر حتی نمی ارزد که طعمه کوسه ها
(منتقدان) شود.
پس از آنهمه عقب نشینی دست آخر تصمصم گرفتیم در پخش
خبرهای شبکه اول ، مقداری رنگ و لعاب اضافه کنیم و موسیقی خبر را عوض
کنیم. و صد البته قفل پولادین سکوت را همچنان حفظ کنیم. در واقع سهم مان
از جنگ نرم فقط اختلال در امواج BBC فارسی و فارسی 1 بود.!!!
حالا دیگر
در افواه پیچیده که شبکه "من و تو1" ( manoto1) دارد می آید. طبق آنچه که
خودشان اعلام کرده اند قصد دارند برنامه هایشان را با بالاترین کیفیت ممکن
تهیه کنند و به مخاطب ایرانی تقدیم کنند. و بنایشان را بر احترام به مخاطب
گذاشته اند. در هفته اول پخش برنامه مسابقه " آکادمی موسیقی گوگوش" به
ادعای خودشان نیم میلیون تماس تلفنی به این برنامه شده بود که 75% آن از
ایران بود. این موضوع حکایت از آن دارد که در مدت کوتاهی همه مرزهای جذب
مخاطب را درخواهند نوردید.
تاکتیک جالب توجه مورد استفاده در "من و تو1" (manoto1) و تاکتیک مغفول مانده در رسانه ملی، استفاده از جایگاه ویژه ی celebrity diplomacy یا همان دیپلماسی مشاهیر است. در این نوع از دیپلماسی عمومی، از مشاهیر و هنرمندان موسیقی و سینما و ورزش و... برای جذب و تاثیر بر مخاطب استفاده می شود. برنامه آکادمی موسیقی گوگوش و یا مصاحبه با خواندگان لس آنجلس نشین و شاعران و آهنگسازان آنها، واجد چنین ظرفیتی است. قطعا برای مردم ما عرصه خصوصی زندگی مشاهیر و هنرمندان از اهمیت ویژه ای برخوردار است که این موضوع چنگاویزی موثر برای اقبال مخاطب ایرانی است. برای مثال، برنامه greatest hits هر هفته یک آهنگساز یا ترانه سرا را معرفی و ده اثر از کارهایش را گلچین میکند تا بیننده با چهره پشت آثاری که سالها با آنها ارتباط گرفته آشنا بشوند. (ازجمله خوانندگان لس آنجلسی ، داریوش ، ابی و..)