هفته نامه انگلیسی ایندیپندنت آن ساندی در گزارشی با عنوان "برلوسکونی 14 دختر جوان در حرمسرای خود دارد "، گوشه دیگری از فساد اخلاقی نخست وزیر ایتالیا را فاش ساخت.
گزارش تحلیلی «جوان» از بسترهای سیاسی - اجتماعی قیام مردم تونس
دیوار دیکتاتوری سکولار فرو میریزد
سقوط دولت تونس در پی اعتراضات مردم، وحشت استعمارگرانی که سایه
سلطه خود را بر خاک این کشور پهن کرده بودند، برانگیخته است.
کشور تونس با 11 میلیون نفر جمعیت به عنوان یکی از کشورهای مسلمان در
دهههای قبل شاهد رشد حرکتهای اسلامگرایانه بوده است، اما حکومت 23 ساله
زینالعابدین بن علی باعث شد که این کشور به مظاهر غرب توجه بیشتری از خود
نشان دهد و با خشونت، مخالفان را سرکوب کند. تونس کشوری است که تا سالها
مستعمره رژیم فرانسه بوده و با تحولات پس از جنگ جهانی دوم، طی پیمان پاریس
در سال 1956 اعلام استقلال کرد، اما همچنان محلی برای انجام معادلات نظام
سلطه باقی ماند و هرگز نتوانست خود را از زیر یوغ غرب و استعمارگران آزاد
کند. 98 درصد جمعیت این کشور آفریقایی مسلمان، یک درصد مسیحی و یک درصد
یهودی هستند. اکنون سؤال این است که چرا تحولات سیاسی رو به پیشرفت در تونس
نگرانی و تشویش خاطر غرب و حامیان غرب در اقصی نقاط جهان را برانگیخته
است؟
شکست ویترین غرب در شمال آفریقا
مسالمتآمیزی
روابط غرب با دولت بنعلی در طول دیکتاتوری 23 ساله وی به قدری بود که او و
دولتش همچون دیگر کشورهای عربی وابسته به غرب، کمتر مورد انتقاد این
کشورها قرار میگرفتند. رئیس جمهور فراری تونس طی مدت حکمرانی خود با الگو
قرار دادن برنامه «مشت آهنین» در بعد اقتصادی و ایجاد تغییر و تحولات سیاسی
با الگو قرار دادن کشورهای غربی و بهویژه کشور فرانسه، بیش از پیش بر رد
مذهب و به ویژه اسلام و سرکوب جنبشهای اسلامگرا و شعارهای ملیگرا تأکید
کرد. الگوبرداری بن علی از کشورهای غربی به حدی بود که بسیاری از
سردمداران نظام سلطه ضمن حمایت گسترده از نوع حاکمیت ضددین و لائیک در
تونس، مدعی بودند که این کشور ویترین غرب در شمال آفریقاست؛ ویترینی که
البته در روزهای اخیر شاهد شکستن و خرد شدن آن بودیم، اما دلایل مهم شکست
این ویترین چه بود؟
اسلام «بنعلی» در چارچوب عقاید سکولار
با
آغاز حاکمیت زین العابدین بن علی در هفتم نوامبر 1987 بر تونس، نیروهای
اسلامگرا و چپگرای وقت تونس از این تغییر و تحولات و در واقع انقلابی که
اهداف و نیاتش هنوز کاملاً بر کسی مشخص نبود، استقبال کردند، اما هنوز مدتی
نگذشته بود که چون ماهیت این اهداف و نیات مشخص شد، اختلاف نظرها و
خصومتها میان اسلامگرایان و چپگرایان و ملیگرایان با دولت بروز یافت و
در این میان برخی از رهبران چپگرا که به دولت بن علی پیوسته بودند، فرصت
را برای مقابله و رویارویی با ملیگرایان و اسلامگرایان و حتی برخی از
چپگرایان توامان مناسب دیدند. بن علی اگرچه در ظاهر با اسلام مشکلی نداشت
اما عملاًَ از اسلامی حمایت میکرد که در چارچوب عقاید فردی و سکولار باشد.
این نگرش و عملکرد بن علی در عرصه دین به گونهای بود که گرایش به تشیع در
تونس طی سالهای اخیر رو به افزایش گذارده است، به طوری که «دکتر تیجانی»
از جمله شخصیتهای برجسته و نویسندگان اهل تونس است که از مذهب مالکی به
مذهب تشیع روی آورد و مقدمات به تشیع گراییدن بسیاری از اهل سنت تونس را
نیز فراهم کرد. از دلایل مهم و اصلی فروپاشی حکومت بنعلی علاوه بر
سکولاریسم، بحرانهای اقتصادی گستردهای است که وی بیشتر با الگوبرداری از
مدلهای غربی برای تونس به بار آورد.
فرار به جلوی غربگرایان برای بهرهبرداری سیاسی
حال
با توجه به مباحث مزبور، در شرایطی که افسردگی غرب و حامیان استعمار در
اقصی نقاط جهان به خاطر قیام مردم تونس پیداست و ترس آنان از سرایت چنین
تحولاتی به سایر پایگاههای نظام سلطه پوشاندنی نیست، اما عجیب است که
طبقاتی از غربگرایان سعی دارند در ابعادی معوج، خود را حامی حرکت مردم تونس
عنوان کنند تا با یک پیشدستی و فرار به جلو، در مسیر اهداف غربگرایانه
خود بهرهبرداری سیاسی کنند. چنانکه اکنون شاهدیم تحولات سیاسی صورت گرفته
در کشور تونس تخته موجسواری رسانههای داخلی و خارجی جریان فتنه را شکل
داده است. این رسانهها در این ارتباط تلاش کردهاند شیوه مبارزاتی مردم
تونس را به آشوبهای پس از انتخابات 88 در ایران شباهت دهند و از این بابت
ناامیدی چندین ماهه خود را نویدی تازه بخشند. حال آنکه مردم ایران دیکتاتور
سرزمین خود را که او نیز روحیاتی شبیه بن علی داشت، بیش از 30 سال پیش در
چنین روزهایی فراری دادند و سال گذشته نیز بار دیگر در برابر فتنهگران غرب
زده ایستادند که 9 دی اوج تجلی بصیرت و مقاومت مردم در برابر نودیکتاتورها
بود؛ مقاومتی که از کودتا و ظهور افرادی شبیه محمدرضاشاه مرده و بن علی
سوخته جلوگیری کرد.
تونس، پرتوی از انقلاب اسلامی
رسانههای
فتنه در تشبیهات ناهمگون خود عوامل اقتصادی در بروز حوادث تونس را به
مسائل اقتصادی در ایران شبیه کردهاند، اما علت این تلاش فتنهگران که سعی
دارند نقطه جوش حوادث تونس را مسائل اقتصادی عنوان کنند، کاملاً واضح است،
زیرا اکنون نزدیک به یک ماه از طرح هدفمندی یارانهها که بسیاری از
کارشناسان تداوم آن را انقلاب اقتصادی ایران میدانند میگذرد و بهرغم
میل فتنهگران هیچ آشوبی در کشور رخ نداده است. بر این اساس طبیعی است
کسانی که با نظام جمهوری اسلامی ایران عناد و معارضه دارند، سعی خود را
برای تحریک اقشار ایرانی برای عمل به سبک تونسیها به کار بندند. بیشک
تحرک فتنهگران برای تطابق شرایط تونس با ایران امروز از داغ صدور روزافزون
انقلاب اسلامی و نیز انقلاب اقتصادی است که اینک در جمهوری اسلامی در حال
پیشرفت است. در حقیقت جریان فتنه از هم اکنون تلاش دارد تا با توجه به طرح
هدفمندی یارانهها:
الف- به تزریق یأس در میان مردم پرداخته ب- آن را
زمینهای برای به خیابان کشیدن و دور جدید اعتراضات قراردهند. این اقدامات
در حالی مورد توجه جریان فتنه قرار گرفته که ملت ایران در مناسبتهای مختلف
دست هدایتگر خارجی را در فتنههای گوناگون و رنگارنگ به وضوح دریافت کرده و
ضمن آگاهی از برنامههای پیچیده فتنهگران داخلی و خارجی آنان را در
برنامههای خود ناکام گذاشتهاند. فتنهگران از این نکته غافلند که ملت
ایران دست با بیگانه نمیدهند و میدانند که عاقبت دست دادن با بیگانه یا
فتنهگرانی که مدام تحت حمایت سلطنتطلبان و کشورهای غربی بودهاند و
هستند، پایهگذاری استبداد و احیای دیکتاتوری به سبک محمدرضا و بن علی را
به همراه خواهد داشت.
سه تن به جرم تجاوز، اذیت و آزار جنسی به دختر بچه 4 ساله در امیرنشین دوبی دستگیر شدند.
یک سلطنت طلب مقیم آمریکا تصریح کرد پسر دوم محمدرضا پهلوی قربانی دعوای حیدری نعمتی شده است.
مهرانگیزکار
همسر سیامک پورزند درباره علیرضا پهلوی که به تازگی با شلیک گلوله ای در
بوستون خودکشی کرد- یا کشته شد- می نویسد: مادرم می گفت پسر دوم شاه جنم
دارد. به پدر بزرگش رضاخان رفته و می تواند ایران را نجات دهد. آن زمان نمی
فهمیدم چرا باید یک بچه دو سه ساله که گفته می شد شکل رضاشاه است باید
ایران را نجات دهد. بعدها دعواهای حیدری نعمتی اتفاق افتاد و همچنان ادامه
دارد و بچه ای که او به چشمهایش امید بسته بود دو سه روز پیش به ضرب
گلوله ای مغز خود را پریشان کرد. کجا؟ در بوستون آمریکا. جائی که شاه مورد
علاقه مادرم و به تعبیر او ناجی ایران پناه گرفته بود.
وی اضافه می کند:
تا دو سه روز پیش علیرضا پهلوی فقط همشهری من در بوستون بود. ای کاش به او
می گفتم همه ما تاج و تخت از دست داده ایم. به ما شبیخون زده اند. علیرضا
پهلوی پس از مرگ گویی عضوی از خانواده ام شده و احساس می کنم خویشاوندی را
از کف داده ام. تبعید هولناک است. شاه و گدا اینجا از درد مشترکی رنج می
برند. اینجا شاهان به همان اندازه گدایان، توجه و اعتنا را گدایی می کنند.
تبعیدی در هر موقعیتی که هست تنهاست، گاه در خیال از کاه، کوه می سازد و
گاه از کوه کاه. شاید به تعبیر هوشنگ اسدی ]سلطنت طلب[ ما او را کشته ایم.
ولی این تعبیر روی دیگری هم دارد که هوشنگ از واگویی اش طفره می رود. روی
دیگر این است که ما دسته جمعی خودکشی کرده ایم ]![ اراده علیرضا بر نیستی
که رهرو راه انتخابی خواهرش لیلا شد، جای بحثی باقی نمی گذارد که اعضای
خانواده پهلوی نتوانسته اند از زندگی دور از ایران با وجود برخورداری از
ثروت و امکانات بسیار لذت ببرند.
وی آنگاه تلاش کرد از این خودکشی یا تسویه حساب خانوادگی سمبل مبارزات اپوزیسیونی بسازد!
در
همین حال، سایت ضد انقلابی ایران گلوبال هم این سوال را پیش کشیده که «آیا
باید از خودکشی اعتراضی در میان اپوزیسیون حمایت کرد؟»! و در پاسخ
نوشت:علیرضا پهلوی در بوستون خودکشی کرد. بعضی ها تحلیل های روانشناسی
ارائه و بعضی هم آن را اعتراض سیاسی عنوان و خودکشی اعتراضی در نوع خود با
اهمیت است چرا که به عنوان یک پارادایم اعتراضی ممکن است در جنبش سبز
مطرح شود.
نویسنده این مطلب نبوغ آمیز در عین حال چند سطر از فاز خودکشی
دنده عقب گرفت و نوشت: به جای خودکشی، راه نافرمانی را بیشتر می پسندم.
مثلاً می توان در ایران خمس و زکات نداد یا به جای اعتصاب غذا در زندان،
اقدام به روزه خواری در ماه رمضان کرد ]![ راه خودکشی حتی نباید به عنوان
آخرین راه تلقی شود. هر یک نفری که در خودکشی اعتراضی از دست برود، سرمایه
ای از جنبش سیاسی و مدنی است که از دست می رود.
یادآور می شود تلاش برای
شستن آبروریزی جدید در میان محافل ضدانقلاب و نسبت دادن مرگ علیرضا پهلوی
به اعتراض سیاسی و... در حالی است که نامبرده اساساً در باغ بحث های سیاسی
نبوده و آخرین خبر منتشره درباره وی، صرفاً از افسردگی او به خاطر غرق شدن
معشوقه اش در دریا حکایت می کرده است. از سوی دیگر اگر خودکشی به معنای
اعتراض سیاسی در میان سلطنت طلبان جایی داشت علی القاعده رضا ربع پهلوی به
این کار سزاوارتر بود که فعلاً وقت خودکشی ندارد و مشغول بالا کشیدن اموال
غصبی خاندان پهلوی (اموال غارت شده از ملت ایران) است.
جمهوری آذربایجان در تازه ترین اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران، اقدام به جذب ایرانیان برای تربیت جاسوس کرده است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران سرویس اطلاعاتی جمهوری آذربایجان مدتی است به نام پذیرش دانشجو در دانشگاههای این کشور و یا کاریابی به جذب دختران ایرانی می پردازد و پس از مدتی با سوء استفاده از دختران جوان ایرانی آنها را وادار می کند به فعالیت های جاسوسی و اطلاعاتی بپردازند و بدین وسیله آنها را در تورهای اطلاعاتی خود قرار می دهد . یک منبع آگاه با اعلام این خبر افزود: این موضوع موجب برخی مشکلات خانوادگی روحی روانی و اخلاقی شدید در دختران فریب خورده شده است و خانواده های این دختران با مراجعه به دستگاههای مسوول در ایران خواهان پیگیری حقوق فرزندانشان شده اند.
اعلام ضرب الاجل سه روزه از سوی «نواز شریف» برای دولت در مورد انجام برخی اصلاحات، حزب حاکم پاکستان را در آستانه سقوط قرار داد.
به
گزارش خبرگزاری ایسنا، رهبر حزب «مسلم لیگ، شاخه نواز» به دولت پاکستان در
مورد انجام اصلاحات مورد نظرش، سه روز مهلت داد. تاکنون احزاب «جنبش متحد
قومی» و «جماعت اسلامی» از ائتلاف حاکم خارج شده اند و دولت اکثریت را در
پارلمان از دست داد و شمار کرسی های متعلق به نمایندگان حزب و ائتلاف حاکم
از 182کرسی به 160 کرسی تقلیل یافت. اکنون دولت برای حفظ خود در قدرت،
نیاز به 12 کرسی دیگر دارد. اما، یکشنبه حزب «مسلم لیگ، شاخه قائد اعظم»
حمایتش را از دولت مشروط به انجام اصلاحات کرده است. دوشنبه نیز نوازشریف
که رهبری شاخه نواز حزب مذکور را در دست دارد، به دولت مهلت سه روزه برای
انجام اصلاحات مورد نظرش داد.
وی گفت که نخست وزیر پاکستان باید
درخواست ها را ظرف 72 ساعت بپذیرد و ظرف 45 روز آنها را اجرایی کند، در
غیر این صورت، حزب مسلم لیگ شاخه نواز و دیگر مخالفان دستور کار دیگری را
دنبال خواهند کرد.
نوازشریف افزود: تصمیم گرفتیم یک مهلت سه روزه به دولت در پذیرفتن این درخواست ها، بدهیم.
اگر نخست وزیر درخواست های ما را بپذیرد و ظرف 45 روز آنها را اجرا کند، حزب مسلم لیگ از نخست وزیر و دولتش حمایت خواهند کرد.
نوازشریف
در مورد اصلاحات مورد نظرش نیز گفت: دولت باید افزایش بهای گاز و برق را
مورد تجدید نظر قرار دهد و تمامی وزیران او دیگر مقام های فاسد را از پست
های دولتی عزل کند.
نوازشریف همچنین از دولت درخواست کرد که هرچه سریعتر روند افزایش تورم را مهار کند، و هزینه های دولتی را تا 30درصد کاهش دهد.
اوضاع
پاکستان اکنون به گونه ای است که بسیاری از کارشناسان در مورد آینده سیاسی
این کشور، افق های روشنی را نمی بینند؛ خبرگزاری فرانسه با اشاره به
ترور«سلمان تأثیر» فرماندار ایالت پنجاب که دوشنبه در اسلام آباد اتفاق
افتاد، نوشت: قتل های سیاسی، امیدهای لیبرالی را در پاکستان دفن می کند.
نگرانی این خبرگزاری و محافل سیاسی و رسانه ای غربی در مورد پاکستان،
بیشتر به سرخوردگی توده های پاکستانی از ارزش های لیبرالی و دموکراتیک
غربی مربوط می شود.
واهمه غربی ها این است که مردم به دنبال یک نسخه
اصیل اسلامی و بومی برای حل مشکلات سیاسی خود باشند؛ زیرا می دانند اگر
چنین اتفاقی در پاکستان رخ دهد، بر کل منطقه تأثیر خواهد گذاشت. به خاطر
همین نگرانی هاست که محافل لیبرال، بهترین گزینه به جای دولت فعلی را
حاکمیت حزب «نوازشریف» می دانند. این در شرایطی است که شخص مذکور و حزب وی
نیز سابقه درستی در مورد فسادهای مالی ندارند.
احتمالاً برای ما که در ایران زندگی میکنیم جالب است که بدانیم امریکاییها درباره اغتشاشات بعد از انتخابات ایران چطور میاندیشند و از چه راههایی سعی کردند تحولات داخلی ایران را درک کنند.
از بین دهها سند که طی چند هفته اخیر توسط ویکی لیکس درباره ایران منتشر شده، تقریباً 10 سند مربوط به مکاتباتی است که سفارتهای امریکا در عشقآباد، باکو، دبی، لندن و استانبول با واشنگتن درباره تحولات بعد از انتخابات ایران انجام دادهاند. برآیند کلی این مکاتبات نشان میدهد که کاخ سفید به خاطر فقدان یک سفارت مقیم در تهران، تلاش کرده است از هر منبع اطلاعاتی در دسترس استفاده کند تا دید روشنی نسبت به روند تحولات در ایران به دست آورد، حتی از طریق مصاحبه و گفتوگو با کامیوندارانی که از مرز ترکمنستان با ازبکستان عبور میکنند. مکاتبات موجود در وزارت خارجه امریکا که ویکی لیکس آنها را منتشر کرده، نشان میدهد که سفارتخانههای امریکا در لندن، عشقآباد، باکو، دبی، استانبول و بغداد بخش ویژهای را به نام «بخش ایران» (Iran Section) ایجاد کردهاند که از طریق تماس با ایرانیانی که در این کشورها حضور دارند یا تردد میکنند، حدود و ثغور تحولات ایران را بررسی میکنند.
سندی برای تحلیل جنبش سبز
یک سند 14 صفحهای که در ژانویه سال 2009 توسط بخش ایران سفارت امریکا در دبی تهیه و به واشنگتن ارسال شده، به طور کامل به تحلیل شکلگیری و تحول جنبش سبز میپردازد.
این سند را «آلن ایر» مدیر بخش ایران در سفارت امریکا در دبی تهیه کرده که خود امریکاییها او را سفیر در تبعید واشنگتن در تهران مینامند. چند نکته درمورد این سند قابل توجه است:
1- نویسنده سند، برای تحلیل نتیجه انتخابات ایران از لفظ انتخابات نهایی شده (Fixed Election) استفاده میکند و به طور ضمنی به واشنگتن سیگنال میدهد که بهتر است نتیجه انتخابات و رئیسجمهور در قدرت را بپذیرد. البته نویسنده سند در قسمت بعدی سعی دارد بگوید که چرا برای انتخابات ایران از لفظ «انتخابات نهایی شده» استفاده کرده و تمایل حکومت ایران برای یکپارچه کردن قدرت برای تقویت جایگاه خود در مذاکرات (هستهای) با حریف را دلیل عمده دانسته است ولی نگاهی به پاراگرافهای بعدی سند نشان میدهد که آلن ایر به طور ضمنی میگوید که باید با حکومت مستقر در ایران وارد مذاکره شد.
2- این سند به صراحت تصریح میکند: واکنش حکومت (ایران) به فعالیتهای جنبش سبز، چابک و سریع و در دو سطح «مردمی» و «نخبگان» انجام شده است.
3-آلن ایر در تحلیل خود از جنبش سبز، معتقد است که این جنبش یکپارچه نیست. او مینویسد: در داخل جنبش سبز هیچ توافقی بر سر اهداف وجود ندارد. آنچه که طی یک سال بعد از انتخابات شکل گرفته، اکنون تبدیل به چتری شده که هم کسانی را در خود جای میدهد که خواستار حقوق کامل خود طبق قانون اسلامی ایران هستند و هم کسانی هستند که خواستار ایجاد یک رژیم جدید هستند.
4- آنچه در این سند به وضوح به چشم میخورد این است که آلن ایر به عنوان کسی که در خط مقدم رصد تحولات داخلی ایران قرار دارد، به هیچ وجه قادر نیست سمت و سوی تحولات را پیشبینی و برای واشنگتن ارسال کند. او البته در بخشهای مختلفی از سند ارسالی برای واشنگتن نوشته که تحولات بعد از انتخابات نشاندهنده تغییر جهتهای بزرگ (Tectonic shift)در سیاستهای داخلی ایران است ولی در هیچ جای سند نتوانسته پیشبینی کند تحولات به چه سمت و سویی حرکت خواهد کرد.
چرا حمله نمیکنید؟!
) ادامه مطلب ...به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری "براثا "، "صالح المالکی " کارشناس
حقوقی عراق اعلام کرد که دولت سعودی طی اعدامهایی که اخیرا علیه زندانیان
عراقی انجام داده است، یک نوجوان 15ساله را نیز گردن زده است که این امر
مخالف قوانین کیفری عراق و جامعه بینالملل است و اعدام نوجوان پیش از
رسیدن به سن قانونی تکلیف حتی اگر مرتکب بزرگترین جرمها نیز شده باشد،
غیرقانونی است و بر اساس قوانین بینالمللی حکم اعدام برای پایین 18 سال
اجرا نمیشود لذا این اقدام دولت سعودی مخالف قوانین و عرف بینالملل است.
این کارشناس حقوق بشر در ادامه خواستار اقدام دیپلماتیک در سطح
وزارت خارجه و سفرای عراقی و پارلمان این کشور برای مقابله با چنین
اقداماتی از سوی دستگاه قضایی رژیم سعودی شد.
نیروهای امنیتی
سعودی چند روز پیش با حمله به دو زندان "فیحاء " و "عرعر "، 40 زندانی
عراقی را به مکانی نامعلوم منتقل کردند و سپس در ملاء عام گردن زدند.
دیروز صبح نیز در اقدامی مشابه 41 عراقی دیگر را به مکانی نامشخص انتقال
دادند و هنوز کسی از سرنوشت آنها خبر ندارد.
نیروهای امنیتی
سعودی تعدادی از عراقیها را نیز برای مبادله آنها با تروریستهای سعودی
زندانی در عراق ربودهاند. این زندانیان در معرض قتل به شیوههای اولیه و
بر اساس یک سری محاکمههای نمایشی قرار دارند که این اقدامات با همه
موازین بینالمللی و حقوق بشری مغایر است.
با فروش تسلیحات به اعراب حاصل شد
123 میلیارد دلار درآمد پروژه ایران هراسی برای آمریکا
براساس ارزیابی مؤسسات غربی، دولت آمریکا توانسته است با استفاده از
سیاست ایران هراسی، یک بازار پرسود سلاح در منطقه خاورمیانه برای خود
ایجاد کند.
برخی اطلاعات تازه منتشر شده نشان می دهد آمریکا توانسته
در فاصله سال های 2005-2009 تامین بیش از 54 درصد سخت افزار نظامی
خاورمیانه را به خود اختصاص بدهد. تحقیقات مؤسسه بین المللی تحقیقات صلح
استکهلم نشان می دهد شرکت های تسلیحاتی آمریکا 60 درصد قراردادهای 7 کشور
حوزه خلیج فارس شامل امارات، عربستان سعودی، کویت، عمان، قطر و بحرین را
بدست آورده اند. بزرگترین مشتری آمریکا در این مدت امارات متحده عربی بوده
است. اما بزرگترین معامله ای که در آینده انجام خواهد شد به عربستان مربوط
می شود. آمریکا قصد دارد طی 10 سال آینده به عربستان سعودی، 67 میلیارد
دلار تسلیحات بفروشد. این بزرگترین معامله تسلیحاتی تاریخ آمریکا و بخشی
از خریدهای تسلیحاتی پیش بینی شده 123میلیارد دلاری کشورهای حوزه خلیج
فارس است که آمریکایی ها مایلند بگویند هدف آن ایران است.
نوع سلاح های فروخته شده
در
ادامه این گزارش آمده است: بنابر اطلاعاتی که مؤسسه صلح استکهلم منتشر
کرده، سلاح هایی که تا امروز شرکت های آمریکایی به اعراب فروخته اند عبارت
است از سامانه های ضدهوایی ام1، ام 104 ساخت شرکت ریتون، بمب های
ضدپناهگاه های زیرزمینی جی بی یو 20 و 8 ساخت شرکت لاکهید مارتین که به
امارات عربی متحده فروخته شده، بالگردهای جنگی آپاچی ای اچ 64 بوئینگ که
به عربستان سعودی فروخته شده، هواپیماهای جنگنده اف 16 ساخت شرکت لاکهید
مارتین، بوئینگ ای جی ام 84 هارپون و موشک های ای جی 114 ساخت شرکت
لاکهیدکه به مصر فروخته شده است.
ویژگی های راهبردی معامله های تسلیحاتی جدید آمریکا در منطقه
بر مبنای این اطلاعات، دور جدید فروش تسلیحات آمریکایی به کشورهای خاورمیانه دارای چند ویژگی اساسی است.
نخست اینکه این تسلیحات سیستم های پیشرفته ای را که به علت مخالفت اسرائیل تا به حال به اعراب فروخته نشده بود در برمی گیرد.
ویژگی
دوم این است که فروش های تسلیحاتی آمریکا به این کشورها به معنای تقویت حس
همبستگی نیروهای آمریکایی با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و در
نهایت ایجاد شباهت از نظر امکانات با نیروهای آمریکایی است و این یعنی این
کشورها به دلیل ماهیت و نوع تسلیحاتی که در اختیار دارند همواره باید به
عنوان بخشی از استراتژی دفاعی و نظامی آمریکا در منطقه باقی بمانند و عمل
کنند.
ویژگی سوم این است که آمریکایی ها در مسیر یکپارچه سازی نظامی
منطقه، حتی شرکای سنتی خود مانند فرانسه را هم تحمل نمی کنند. مطابق
گزارشی که خبرگزاری یونایتدپرس در تاریخ 8 دی 1389از دوبی ارسال کرده، دن
دارلینگ، تحلیلگر دفاعی خاورمیانه در مؤسسه آمریکایی پیش بینی بین المللی
می گوید: «به طور سنتی فرانسه تامین کننده تسلیحات برای امارات عربی متحده
بود و همه چیز از هواپیماهای جنگنده و بالگرد گرفته تا تانک به این کشور
می فروخت.» این معامله ها به جایگاه روسیه در بازار سلاح منطقه هم آسیب
جدی خواهد زد. اگر چه روس ها توانسته اند معامله هایی جدید برای خود دست و
پا کنند ولی حجم و ارزش این معاملات به هیچ وجه با کاری که آمریکا در
منطقه می کند قابل مقایسه نیست. از جمله روسیه هنوز امیدوار است قرارداد
فروش تسلیحاتی 2 میلیارد تا 2 میلیارد و 400 میلیون دلاری به عربستان
سعودی را با این کشور منعقد کند اما هنوز نتوانسته این قرارداد را نهایی
کند. دولت عربستان سعودی، پیشنهاد خرید 150 دستگاه تانک تی 90، 250 نفربر
زرهی بی ام پی 3 و موشک های زمین به هوای کوتاه و دوربرد را ظاهراً به قصد
تشویق روسیه به نفروختن موشک های ضدهوایی پیشرفته اس 300 به ایران، به
روسیه داده است. 4 کشوری که پس از آمریکا بیشترین فروش تسلیحاتی را به
کشورهای منطقه داشته اند به ترتیب عبارتند از فرانسه، روسیه، انگلیس و چین.
ویژگی
چهارم این معامله ها که مؤسسه اطلاعاتی استراتفور هم آن را تایید کرده این
است که هدف همه آنها ایجاد نوعی موازنه میان ایران و اعراب است.
ویژگی
پنجم این معامله ها این است که همچنان به اصل حفظ برتری نظامی اسرائیل در
منطقه وفادار است. اسرائیل که در سال 2010، 2میلیارد و 780 میلیون دلار
کمک نظامی از آمریکا دریافت کرده است، دومین هزینه های دفاعی در منطقه را
دارد.