نویسنده ایرلندی و برنده
جایزه صلح نوبل در مقاله ای تأکید کرد که آمریکا به عنوان جنایتکار اتمی
حق اعتراض به برنامه هسته ای ایران را ندارد.
به گزارش ایرنا، خانم
«مایرد مگوایر» که در سال 1976 برنده جایزه صلح نوبل شد، در این باره می
نویسد: آمریکا، ایران را به بهانه اینکه در تلاش برای دستیابی به بمب اتمی
بوده و ممکن است منطقه را به آتش بکشد، تهدید کرده و از تهدیدات اسرائیل
علیه این کشور حمایت می کند که این در حقیقت به آتش کشیدن جهان است.
وی
تصریح می کند: هنگامی که اوباما می گوید او می خواهد جهانی بدون سلاح هسته
ای داشته باشد اما توجهی به سلاح هسته ای اسرائیل نمی کند، این نوعی تناقض
محسوب می شود و این در حالی است که این کشور برنامه های هسته ای ایران
راتهدید برای جهان می داند.
این نویسنده ایرلندی تأکید می کند: منشور
1945 نورنبرگ می گوید که تهدید یا استفاده از سلاح هسته ای عملی جنایی
است، بنابراین مقامات هر کشوری به دنبال نگهداری سلاح هسته ای بوده و یابه
دنبال استفاده از آن باشند نیز به عنوان یک تهدید برای جهان محسوب می شوند
که آمریکا با توجه به استفاده از سلاح هسته ای برای نخستین بار و احتمال
استفاده مجدد از آن از مصادیق این تهدید است.
مایرد مگوایر در ادامه با
اشاره به جنایت پیشگی آمریکایی ها علیه بشریت و بهانه جویی های آنها،
خاطرنشان کرد: کشتار 250 هزار ژاپنی با استفاده از بمب اتمی توسط آمریکایی
ها یک جنایت مسلم جنگی است که تاکنون فقط به نام آمریکایی ها ثبت شده است.
در حال حاضر علاوه بر شهرزاد میرقلی خان
زن ایرانی، 64 ایرانی دیگر به دلایل و اتهامات واهی در زندانهای امریکا
در شرایط سختی به سر برده و مورد شکنجه قرار میگیرند.
به گزارش «جوان»، 65 ایرانی زندانی در امریکا در شرایطی مورد شکنجه قرار
میگیرند که مقامات این کشور در راستای تبلیغات غوغاسالارانه و فشارهای
سیاسی، احکام قضایی صادر شده از سوی قوه قضائیه ایران برای متهمانی همچون
سکینه آشتیانی(متهم به رابطه نامشروع و قتل همسر) را ناعادلانه خوانده و
در قوانین و امور داخلی ایران دخالت میکنند.
دخالتهای مقامات
امریکا در احکام کیفری قوه قضائیه ایران که با عناوینی همچون نقض حقوق بشر
در ایران بازتاب رسانهای و تبلیغاتی داده میشود در حالی است که خود
امریکا حقوق زندانیان خود را آشکارا نقض میکند.
روز گذشته مسئول بخش
بینالملل اداره کل زنان سازمان ارتباطات اسلامی نیز در این باره گفت:
شهرزاد میرقلیخان تنها یکی از 65 ایرانی زندانی در امریکاست که در سکوت
مدعیان حقوق بشر در زندانهای این کشور شکنجه میشود.
معصومه محمدی
در گفتوگو با فارس اظهار داشت: شهرزاد میرقلیخان شهروندی ایرانی است که
حدود دو سال و نیم در امریکا زندانی است ولی به تازگی مردم کشور از ماجرای
زندانی بودن او در امریکا و شکنجهاش در زندان با خبر شدهاند و رسانهها
به انعکاس اخبار آن بعد از دو سال سکوت پرداختهاند.
محمدی با بیان
اینکه رسانههای غربی اگر یک شهروند آنها حتی به جرم جاسوسی در ایران
دستگیر شود آن را به عنوان توریستی که بیگناه دستگیر شده است معرفی
میکنند، خاطرنشان کرد: غربیها درخصوص این مسائل به حدی جنجالسازی
رسانهای میکنند که موفق به انحراف کامل افکار عمومی میشوند.
شکنجه یک زن ایرانی به خاطر جرم شوهرش!
به
گفته مسئول بخش بینالملل اداره کل زنان سازمان ارتباطات اسلامی، یک
شهروند زن ایرانی با داشتن دو فرزند دختر حدود سه سال است که در امریکا
زندانی شده و حتی اجازه دیدار با اعضای خانوادهاش برای او توسط مقامات
امریکایی صادر نمیشود، در حالی که سارا شورد تبعه امریکایی زمانی که در
ایران دستگیر شد به راحتی میتوانست با اعضای خانواده و نامزد خود در
زندان ایران دیدار داشته باشد و فضایی کاملاً بدون استرس در زندان برای او
فراهم شده بود.
محمدی به دلیل زندانی شدن شهرزاد میرقلی خان اشاره
کرد و ادامه داد: این زن به جرمی که شوهرش در امریکا مرتکب شده است دستگیر
و تحت شکنجه قرار دارد.
مسئول بخش بینالملل اداره کل زنان و خانواده
سازمان ارتباطات اسلامی با اشاره به اینکه امریکا همواره در رابطه با حقوق
بشر، رفتار دوگانهای داشته است، افزود: طی چند ماه گذشته تمام رسانههای
غربی با حمایت امریکا به حکم قانونی اعدام زنی که پس از خیانت به شوهرش او
را به قتل رسانده اعتراض کردند و به اسم دفاع از حقوق بشر زنان در ایران،
خواستار لغو حکم اعدام او شدند ولی امروز یک زن ایرانی بدون هیچ گونه
محکومیتی و تنها به دلیل اتهام همسر سابقش در زندان امریکا تحت شکنجه قرار
میگیرد؛ آیا این نشانه کامل نقض حقوق بشر نیست، اینکه مادری را با جدا
کردن از دو فرزندش در زندان شکنجه دهند، زیر پا گذاشتن تمام معاهدات
بینالمللی درخصوص حقوق بشر نیست؟
پرسشی که از سوی افکار عمومی مطرح
میشود این است که چگونه میتوان یک زن را به اتهام جرم همسرش به پنج سال
زندان محکوم کرد و او را به کدامین اتهام میتوان تحت شکنجه قرار داد؟
اسامی 10 نفر از ایرانیان زندانی در امریکاعلیرضا
عسگری بازنشسته سپاه و معاون سابق وزیر دفاع، در سفری خصوصی به ترکیه در
دسامبر 2006 ناپدید شد. پس از مدتی خبرهای رسیده از زندانی بودن او در
امریکا حکایت داشت.
محسن افراسیابی یک تاجر ایرانی است که در آلمان مفقود و به امریکا منتقل شده است.
مجید
کاکاوند دانشجوی مهندس برق که هنوز روشن نیست به چه دلیلی در زندان به سر
میبرد و چه اتهامی از سوی امریکا به وی وارد شده است.
نصرالهو تاجیک
سفیر سابق ایران در اردن نیز که گویا در فرانسه ناپدید شده است، از دیگر
ایرانیهای زندانی شده در امریکاست. البته مطبوعات فرانسه مدعی هستند که
تاجیک در انگلیس ناپدید شده است.
بکتاش فتاحی ساکن قانونی امریکا،
آوریل گذشته در کالیفرنیا به اتهام تلاش برای صدور قطعات هواپیما به ایران
بازداشت شد و هم اکنون در زندان به سر میبرد.
امیر امیرزمانی با
تابعیت دوگانه امریکایی- ایرانی ماه فوریه گذشته در دادگاه ایالت
پنسیلوانیا به اتهام معاملات با شرکتهای ایرانی که طبق تحریمهای امریکا
علیه کشورمان انجام این کار ممنوع است، محکوم شده است.
امیر حسین
اردبیلی نیز در 14 دسامبر گذشته از سوی دادگاه ویلمینگتن ایالت دلوار به
اتهام تلاش برای ارسال مواردی از فناوری به ایران به 5 سال زندان محکوم
شده است. این اتهام واهی در حالی است که اردبیلی در سال 2007 در
گرجستان ربوده و سپس در سال 2008 به مقامات امریکا تحویل شد.
محمود
یادگاری بهار سال 88 در کانادا دستگیر و زندانی شد. به گفته مقامات کانادا
وی راننده کامیون بوده است در حالی که مقامات امریکا مدعی هستند وی به
اتهام اقدام برای ارسال مواردی از فناوری به ایران دستگیر شده است.
حسن سعید کاشاری نیز از دیگر ایرانیهای زندانی در کشور امریکاست.
علی امیرنظمی را نیز باید به لیست ایرانیان محبوس در امریکا اضافه کرد.
پس
از بیتفاوتی واشنگتن به تلاشهای دیپلماتیک ایران برای آزادی شهروندان
خود از زندانهای امریکا، دکتر احمدینژاد رئیس جمهور چندی پیش پیشنهاد
مبادله ایرانیان با سه امریکایی زندانی شده در کشورمان را مطرح کرد.
اوایل
آبانماه سال جاری نیز حسن قشقاوی سخنگوی قوه قضائیه تصریح کرد که عمده
تمرکز و نگرانی ایران در مورد بخشی است که به دلایل سیاسی یا بر اساس
قطعنامههای تحریم غیرقانونی و ادعاهای خودساخته و بیاساس زندانی
شدهاند.
دستگاه قضایی بنای امتیاز دادن به احدی را ندارد و انتساب به شخصیتها و افراد شناخته شده در جامعه به هیچ عنوان نمیتواند دستگاه قضایی را نسبت به اجرای قانون و عدالت دچار تردید کند.
معاون اول قوه قضاییه گفت: دستگاه قضایی بنای امتیاز دادن به احدی را
ندارد و انتساب به شخصیتها و افراد شناخته شده در جامعه به هیچ عنوان
نمیتواند دستگاه قضایی را نسبت به اجرای قانون و عدالت دچار تردید کند.
به گزارش ایسنا حجتالاسلام و المسلمین سیدابراهیم رییسی در حاشیه همایش
فرماندهان پایگاههای مقاومت بسیج و ائمه جماعت مساجد در گفتوگو با
خبرنگاران افزود: در دستگاه قضایی هیچ امتیازی به افراد به خاطر موقعیت
اجتماعی و سیاسی و نوع انتسابشان وجود ندارد.
وی ادامه داد: به خاطر اینکه کسی فرزند شخصی است یا در واقع کسی منتسب به
جریان یا جایی است، به هیچ عنوان دستگاه قضایی بنا به اغماض و کوتاه آمدن
ندارد.
حجتالاسلام رییسی خاطرنشان کرد: دستگاه قضایی دستگاهی مبتنی بر قانون و
عدالت است و آنچه وظیفه خود میداند با جدیت تمام دنبال میکند و مردم
باید در این رابطه در جریان قرار بگیرند و تاکنون سعی شده در خصوص
برخوردهایی که در دستگاه قضایی صورت گرفته است، اطلاعرسانی مناسبی شود.
وی ادامه داد: بحثهایی که در روزهای اخیر در بعضی مطبوعات و رسانهها
مطرح میشود یا برخی گفتهها مبنی بر امتیاز دادن دستگاه قضایی، صحت
ندارد.
معاون اول قوه قضاییه در خصوص پرونده مهدی هاشمی گفت: حکم جلب مهدی هاشمی
صادر شده و وی دستگیر و روانه زندان خواهد شد، بنابراین پرونده ایشان
مانند بقیه پروندههای دیگر، عادلانه رسیدگی خواهد شد. در دستگاه قضایی
قضات عادل کم نیستند و توسط قاضی عادلی که از طرف دستگاه قضایی تعیین شود،
به پرونده مهدی هاشمی رسیدگی میشود.
وی در خصوص نامه بدون امضای مهدی هاشمی تصریح کرد: ایشان تفاوتی با دیگر
متهمان از نظر دستگاه قضایی ندارد و چون ایشان از نظر دستگاه قضایی در
معرض اتهام قرار دارند اتهام ایشان مانند تمامی افراد در معرض اتهام
رسیدگی خواهد شد.
حجتالاسلام رییسی همچنین عنوان کرد: هدفمند کردن یارانهها تحولی بزرگ در
اقتصاد کشور ماست و همکاری همه لایههای اجتماعی و قوای سه گانه و
دستگاههای مربوط و نیز رسانهها را میطلبد بنابراین همه باید کاری بکنند
که این تحول بزرگ اقتصادی مانند تمامی موفقیتهایی که تاکنون نظام ما
داشته است، موفق شود.
وی ادامه داد: قانون هدفمند کردن یارانهها را مجلس تصویب کرده و دولت در
میدان اجرا قرار گرفته است و دستگاه قضایی هر گونه کمکی را که بتواند، به
مجموعه اجرایی ارائه میکند.
معاون اول قوه قضاییه رمز موفقیت هدفمند کردن یارانهها را در تبیین و
روشنگری رسانهها دانست و گفت: رسانهها نقش موثری در روشنگری جامعه و
مردم دارند بنابراین چون مردم بهترین همکار در این میدان هستند، اگر به
مردم آگاهی داده شود و موضوع برای آنها کاملا روشن شود میتوانیم با
نیروی مردم که یاران و همکاران در اجرای این تحول بزرگ هستند، به موفقیت
برسیم.
مشرق- شبکه "من و تو1" (manoto1) اولین کانال از گروه شبکه تلویزیونی مرجان (MTN) در لندن بشمار می رود که با انتخاب نامی آگاهانه ، "دیپلماسی عمومی" را در ذهنمان تداعی می کند. این شبکه در شهر لندن متمرکز است و به گمان من تحت حمایت دستگاه دیپلماسی عمومی لندن است.
این شبکه ماه هاست که در حال آماده سازی برای پخش برنامه هایش از پایتخت
انگلیس است و خود را شبکه ای متفاوت و جنجالی برای بزرگسالان معرفی می کند
و ادعا می کند قرار است از هر آنچه که بینندگان دوست دارند حرف بزند. این
شبکه اولین شبکه ماهواره ای فارسی زبان است که به سیستم پخش wide screen
مجهز است. طبق آنچه که در وب سایت رسمی این شبکه آمده، بالاترین کیفیت ممکن تهیه و پخش، تنوع و جذابیت برنامه ها را برای مخاطب جوان و بزرگسال مد نظر قرار داده است. manoto1 ماموریت خود را تسهیل ارتباط مستقیم مخاطب با خود در نظر گرفته است.زمانی
که شبکه ماهواره ای فارسی 1 شروع به کار کرده بود، علی رغم بی تفاوتی
کارشناسان فرهنگی و صدا و سیمای جمهوری اسلامی، این شبکه از همان آغاز با
اقبال عمومی در میان مخاطبان فارسی زبان و خصوصا ایرانی مواجه شد. تا
مدتها صدا و سیما در کمال بی توجهی و با اعتماد به نفسی کاذب ، همچنان راه
خودش را می پیمود. البته اینجا یکی از ضعفهای عمده رسانه ملی مشخص شد و
این رسانه، برای بهبود کاهش مخاطب، به سمت سریال سازی بیشتر، حرکت کرد.
زمانی کهBBC فارسی پایش را به میدان رسانه های فارسی زبان گذاشت؛ دلسوزان
نظام آن را تهدیدی برای افکار عمومی دانستند؛ اما باز هم سازمان عریض و
طویل صدا و سیما، شیوه سنتی خویش را می آزمود و روی اسبی که هرگز برنده
نخواهد شد شرط می بست. در واقع BBC فارسی بنای خود را روی ضعف و کاستی
دیگری از رسانه ملی گذاشته بود و قویترین ضربه اش را به ضعیف ترین موضع ما
می زد.
مراد ما نواختن بر طبل تهیِ نقد صدا وسیما نیست. آنچه که مهم و
موثر است "استراتژی مدیریت تفاوت و تمایز" است که از سوی رسانه های معارض
اتخاذ شده.
بخش فارسی BBC درست جایی وارد عمل می شد که رسانه های ما سکوت می کردند. زندگی در جهان بدون مرز، نفس کشیدن در محیط " ژئومدیا " ست. مرزهای
جغرافیایی ما به اندازه برد امواج رسانه های ماست. عظمت ملت ما به تعداد
مخاطبان رسانه های ماست. پس هرجا که سکوت کنیم؛ مرزهای خودرا کوچک کرده
ایم. بسیار کوچک تر از گربه ملوسی که از قوم قجر به ارث برده ایم.
زمانی که مجری BBC فارسی در فتنه 88 با هیجان می گفت عمر این رژیم دیگر به
سر رسیده است و دیگر نفس های آخرش را می کشد، رسانه ی ملی عموپورنگ و خاله
شادونه و آموزش گلدوزی و تبلیغات سود بانکی نمایش می داد؛ و نفس هایمان در
سینه حبس بود. ناکامی لشکر 28700 نفری سازمانی به بزرگی صدا و سیما در
مقابل BBC فارسی 200 نفره، فیلم دروغین 300 را برایمان تداعی می کرد.
باور
کنید اصلا قصد نقد صدا و سیما را نداشتم. سه دهه از عمرمان را صرف این
ماهی بزرگ و قدرنشناس کردیم؛ حالا دیگر حتی نمی ارزد که طعمه کوسه ها
(منتقدان) شود.
پس از آنهمه عقب نشینی دست آخر تصمصم گرفتیم در پخش
خبرهای شبکه اول ، مقداری رنگ و لعاب اضافه کنیم و موسیقی خبر را عوض
کنیم. و صد البته قفل پولادین سکوت را همچنان حفظ کنیم. در واقع سهم مان
از جنگ نرم فقط اختلال در امواج BBC فارسی و فارسی 1 بود.!!!
حالا دیگر
در افواه پیچیده که شبکه "من و تو1" ( manoto1) دارد می آید. طبق آنچه که
خودشان اعلام کرده اند قصد دارند برنامه هایشان را با بالاترین کیفیت ممکن
تهیه کنند و به مخاطب ایرانی تقدیم کنند. و بنایشان را بر احترام به مخاطب
گذاشته اند. در هفته اول پخش برنامه مسابقه " آکادمی موسیقی گوگوش" به
ادعای خودشان نیم میلیون تماس تلفنی به این برنامه شده بود که 75% آن از
ایران بود. این موضوع حکایت از آن دارد که در مدت کوتاهی همه مرزهای جذب
مخاطب را درخواهند نوردید.
تاکتیک جالب توجه مورد استفاده در "من و تو1" (manoto1) و تاکتیک مغفول مانده در رسانه ملی، استفاده از جایگاه ویژه ی celebrity diplomacy یا همان دیپلماسی مشاهیر است. در این نوع از دیپلماسی عمومی، از مشاهیر و هنرمندان موسیقی و سینما و ورزش و... برای جذب و تاثیر بر مخاطب استفاده می شود. برنامه آکادمی موسیقی گوگوش و یا مصاحبه با خواندگان لس آنجلس نشین و شاعران و آهنگسازان آنها، واجد چنین ظرفیتی است. قطعا برای مردم ما عرصه خصوصی زندگی مشاهیر و هنرمندان از اهمیت ویژه ای برخوردار است که این موضوع چنگاویزی موثر برای اقبال مخاطب ایرانی است. برای مثال، برنامه greatest hits هر هفته یک آهنگساز یا ترانه سرا را معرفی و ده اثر از کارهایش را گلچین میکند تا بیننده با چهره پشت آثاری که سالها با آنها ارتباط گرفته آشنا بشوند. (ازجمله خوانندگان لس آنجلسی ، داریوش ، ابی و..)
به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری "النخیل "، یک روزنامهنگار آمریکایی از
طرح صهیونیستی مبنی بر توسعه اقدامات استعمارگرانه در عراق برای تحقق
رویای پوشالی "اسرائیل بزرگ " خبر داد. این طرح تحت نظارت دولت اشغالگر
آمریکا و با حمایت کردها دنبال میشود.
منابع آگاه رسانهای اعلام
کردند که "وین مادسن " روزنامهنگار آمریکایی در سایت خود اطلاعاتی را که
تاکنون درباره طرحهای صهیونیستی در عراق منتشر نشده، مطرح کرده است.
بر
اساس این گزارش، رژیم صهیونیستی قصد دارد یهودیان کرد را از فلسطین اشغالی
به بهانه زیارت کاروانهای یهودی از قبرستانهای قدیمی یهودی به شهر موصل
و استان نینوا در شمال عراق منتقل کند.
این در حالی است که یهودیان
کرد از آغاز حمله آمریکا به عراق در سال 2003 میلادی اقدام به خرید اراضی
منطقه خود کردهاند زیرا آن را ملک تاریخی یهود میدانند.
این
روزنامهنگار آمریکایی در ادامه از تلاش و اهتمام ویژه صهیونیستها برای
ترمیم و ساخت ضریح پیامبران یهودی از جمله، ناحوم، یونس، دانیال، حزقیل،
عزرا و ...خبر میدهد و مینویسد رژیم صهیونیستی آرامگاههای یهودی را به
چشم بخشی از منطقه تحت حاکمیت خود مینگرد و وضعیت آنها را مانند قدس شریف
و کرانه باختری میداند که دارای اسمهای یهودی توراتی است.
مادسن در
گزارش خود مینویسد: موساد با همکاری گروههای مزدور تحت فرمان خود و با
کمک شبهنظامیان کرد در موصل، اربیل، حمدانیة، تل اسقف، قره قوش، عقره و
... حملاتی را علیه مسیحیهای کلدانی انجام میدهد و این حملات را به
القاعده نسبت میدهد تا آنها را مجبور به ترک محل سکونتشان کند تا با
خالی شدن این مناطق طرح صهیونیستی را به راحتی اجرا کند و در نهایت مدعی
شود که این منطقه از عراق یک سرزمین یهودی توراتی است.
این
روزنامهنگار آمریکایی معتقد است که رژیم صهیونیستی قصد دارد یهودیان کرد
را جایگزین کلدانیها و آشوریها کند و این طرح با نظارت آمریکا اجرا
میشود.
مادسن تاکید میکند که این طرح صهیونیستی در عراق یادآور طرح
آنها در فلسطین پس از جنگ جهانی دوم و در دورانی که مستعمره انگلیس بود،
است.
«در جنگ بعدی، این تل آویو پایتخت ما و مراکز پرجمعیت اطراف آن است که از چند جبهه مورد هدف قرار خواهد گرفت.»
این
جملاتی بود که ژنرال عاموس یادلین رئیس رکن اطلاعات ستاد کل ارتش رژیم
صهیونیستی در آخرین روز ریاست خود گفت. یادلین جملات آمیخته با هراس و
نگرانی را در حالی عنوان کرد که 47 سال در ارتش رژیم صهیونیستی فعالیت
کرده بود و در آخرین روز حضور در ریاست رکن اطلاعات ارتش، به کابینه رژیم
صهیونیستی دعوت شده بود تا از وی قدردانی شود.
اما او که گزینه احتمالی
ریاست موساد است در آخرین روز ریاست خود بر رکن اطلاعات ارتش از نگرانی
های گسترده گفت و از جمله اینکه: تل آویو در جنگ بعدی آماج موشک های
گوناگون قرار خواهد گرفت. آرامش نسبی منطقه گمراه کننده است. در صورت هر
نوع جنگی، تل آویو که بزرگ ترین ناحیه جمعیتی ماست، سیبل انواع حملات و
موشک های گسترده خواهد بود.
به گزارش رسانه های صهیونیستی، وی همچنین
مدعی شده است: «نگرانی فقط از توان هسته ای رژیم ایران نیست بلکه ایران
همانند اختاپوس، بازوهای خود را به هرجا و هر سوئی که احتمال فعالیت علیه
اسرائیل وجود دارد دراز می کند. اسرائیل ممکن است این بار از چند جبهه
مورد حمله قرار گیرد. ما البته قدرت بازدارندگی قوی داریم اما نباید به
خاطر سکوت نسبی مرزها گمراه شویم، بلکه برعکس، دشمنان همچنان به تقویت خود
ادامه می دهند و به قدرتمندی بیشتر می رسند
«سیاست دولت اوباما در عراق دچار درهم ریختگی است و همین باعث هرچه پررنگ تر شدن نقش ایران شده است.»
هفته
نامه آلمانی دی ولت در ارزیابی تحولات سیاسی جدید عراق تاکید کرد: یک
پیامد نگران کننده سیاست آمریکا پررنگ تر شدن نقش ایران در عراق است زیرا
این کشور مالکی را برای سمت نخست وزیری ترجیح می دهد. بنابراین درست در
زمانی که ایالات متحده برای انزوای جهانی ایران به دلیل برنامه اتمی این
کشور در تلاش است، در عین حال موقعیت منطقه ای ایران را تقویت می کند.
نشریه
آلمانی می نویسد: اختلاف آمریکا و ایران به مسئله اتمی محدود نمی شود.
تلاش های آمریکا برای آغاز دوباره سازش بین اسرائیل و تشکیلات خودگردان
فلسطینی با مقاومت شدید ایران روبروست که همچنان سیاست سی ساله خود را
ادامه می دهد. ایران، هم بر نقش آفرینان دولتی نفوذ زیادی دارد و هم بر
نیروهای غیردولتی که حمایت آنها از برقراری صلح پایدار در خاورمیانه
اجتناب ناپذیر است.
دی ولت ادامه می دهد: پیامدهای این سیاست غلط
آمریکا خود را نشان داده اند و به قدرتمندی و پشت گرمی رئیس جمهور ایران
محمود احمدی نژاد منجر شده اند که در جریان دیدار خود از لبنان، از جمله
از منطقه ای در نزدیکی مرز اسرائیل که در اختیار حزب الله است دیدن کرد.
تنها به یک شکل می توان موضع به هم ریخته و سردرگم آمریکا را توضیح داد.
مسئله، وعده ای است که اوباما در جریانات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا
داده بود مبنی بر اینکه در دوره اول ریاست جمهوری خود نیروهای آمریکایی را
از عراق خارج کند. بدین ترتیب اوباما، کار بوش را می کند که گذاشت سیاست
مربوط به عراق را برنامه انتخاباتی در آمریکا و نه منافع این کشور- چه
برسد به منافع عراق- تعیین کند. دولت بوش اصرار داشت عراق باید به چندین
«نقطه عطف» دست یابد. تنها برای نمونه، انتخاباتی که عراق آمادگی آن را
نداشت و تصویب قانون اساسی ظرف شش هفته، فقط به این دلیل که بتواند قبل از
انتخابات ریاست جمهوری در سال 2004 یا انتخابات میان دوره ای کنگره در سال
2006 موفقیت هایی نشان دهد.
دی ولت نوشته است: به روشی مشابه دولت
اوباما می کوشد آن چیزی را که ساده ترین راه برای ایجاد دولت جدید در عراق
می داند به دیگران تحمیل کند حتی اگر این راه به سود ایران باشد، نه چون
در جهت منافع آمریکاست بلکه برای اینکه قبل از تبلیغات انتخابات آینده
هرچه سریع تر نیروهای آمریکایی را از عراق خارج کند. سیاست دولت عراق باعث
تقویت منطقه ای ایران به ضرر متحدان آمریکا می شود و زیرآب تلاش های
آمریکا را در خاورمیانه می زند و پروژه عراق را که در ابتدای کار است
تضعیف می کند. نتایجی از این بدتر برای منافع امنیتی آمریکا در این منطقه
مهم کمتر قابل تصور است.
نویسنده این تحلیل، فیصل امین رسول از عناصر
عراقی نزدیک به آمریکاست که در زمان قدرتمندی و نفوذ اشغالگران، برای مدتی
سفیر عراق در سازمان ملل بود.
اخبار بدست آمده از دورجدید فعالیت جریان فتنه با هداف و برنامه های جدید حکایت دارد.
به گزارش«جوان آنلاین»،شنیده شده که یک برنامه ریزی مشترک بین لایه های
میانی فتنه وعوامل خارجی صورت گرفته است.این برنامه ریزی که استارت آن با
بیانیه موسوی آغاز شد حلقه های دیگرش به شرح زیر می باشد:
1- دور جدید تحرک بخشیدن به بعضی از اصناف بابرنامه ریزی قبلی .
2- عملیات روانی – رسانه ای بر روی اقشار آسیب پذیری که ازچند ماه گذشته
به انحای مختلف آماج عملیات روانی در مورد هدفمندی یارانه ها بوده اند.
3- جسارت بخشیدن به حامیان خود با طرح رادیکال برخی از محورها
4- فعال سازی و تلاش برای احیای شبکه اجتماعی
5- وادار سازی نظام به عکس العمل و انطباق دادن آن با سناریوی حقوق بشر دوم
6- تست زنی هواداران ریزش کرده وتحریک آنها برای تحرکات جدید .
7- وادارسازی ومستمسک دادن به داشجونماهایی که وظیفه دارند جرقه زنی آشوب را در دانشگاه ها به عهده بگیرند
8- به هیجان آوردن شبکه های سازمان دهی شده در فضای مجازی و رسانه های برون مرزی .
9- زمینه سازی برای صدور قطعنامه های محکوم کننده و برنامه های یک گام به جلوی آمریکا .
10- بیرون آمدن از انفعال و وادارسازی نظام به تن دادن به سازش مورد نظر آنها
11- فضا ساری برای بعضی فراریان و ته نشین کردن آنها در داخل کشور با مواضع جدیدی که از سوی طرح خواهد شد
به تازگی از سوی اتاق فکر لندن نشین جریان فرقه سبز دستورالعمل های جدیدی جهت اجراء توسط ردههای میانی و عالی فرقه سبز توصیه و پیشنهاد شده است.
ماحصل
این دستور العمل ها که تاریخ مصرف آن تا بهار 1390 اعلام شده حفظ جنبش تا
بهار سال آینده و باورمند کردن زنده بودن فرقه سبز می باشد
در بخش های از این دستور العمل آمده است:
1- مستقیم و صریح از رهبری انتقاد نکنید
به
فرقه سبز توصیه شده است مضامین و استدلالهای موجود در سخنان رهبری را نقد
کند اما از رویارویی صریح و شخصی کردن مسئله بپرهیزد. رهبری باید از سیبل
حملات خارج شود و درگیری با او کاملا حساب شده باشد.
2- تمرکز بر روی اجرای طرح هدفمند کردن یارانه
از
جریان داخلی خواسته شده تا میتواند از صرف انرژی خود برای درگیر شدن در
منازعات سیاسی بپرهیزد و به جای آن در حوزه اقتصادی بویژه روی طرح هدفمند
کردن یارانه فعال شود. در دستور العمل آمده اسا فرقه سبز اکنون به لحاظ
سیاسی بسیار ضعیف است و حتی هاشمی هم علاقه چندانی به هزینه کردن از خود
برای آن ندارد در نتیجه اصرار به ورود در بازیهای سیاسی باعث شکستهای پی
در پی و سرخوردگی و خمودگی بیشتر سبزها خواهد شد.
طرف خارجی عقیده دارد
روی آوردن به بحثهای اقتصادی میتواندعوامل جدیدی برای ایجاد همبستگیهای
بزرگ و کوچک به وجود بیاورد که اکنون این امکان در محیط سیاسی موجود نیست.
به جریان داخلی گفته شده تمرکز روی حوزه اقتصاد باید بر سه محور مبتنی
باشد: اول ـ سوء مدیریت و فساد اقتصادی در دولت دوم ـ تأثیر تحریمها و
اینکه مقصر تحریمها نظام است نه غرب و غرب حداکثر تلاش خود را میکند تا
مردم در تحریمها آسیب نبینند. سوم ناتوانی دولت در اجرای طرح هدفمند کردن
یارانه و بوجود آمدن تورم شدید پس از اجرای طرح
3- فشار بیشتر جهت استفاده از ظرفیت های قانون اساسی
از
فتنهگران خواسته شده هر چه میتوانند از وضعیت اپوزیسیونی فاصله بگیرند.
طرف خارجی در یکی از پیامها میگوید بهترین وضعیت برایفرقه سبز این است
که وارد حاکمیت نشوند ( طرف خارجی ورود حتی یک نفر از میان خاتمی، موسوی و
کروبی به درون نظام را پایان جنبش میداند) اما آنقدر هم از حاکمیت فاصله
نگیرند که انگ ضد انقلاب به آنها بخورد. به علاوه، به جریان داخلی توصیه
شده آرام آرام از ادبیات تقلب که در سال 88 ادبیات محوری جریان فتنه بود
فاصله بگیرد و ادبیات رفاه ـ قانون را جایگزین آن کند. همانطور که در
بیانیه جدید میرحسین نیز از قانون نامبرده شده است.
4- تلاش برای ورود حتی یک نماینده سبز به مجلس شورای اسلامی در آنتخاباتی آتی
اگر
فقط یک بار به جنبش امکان حضور در یک رقابت سیاسی و کسب یک پیروزی حداقلی
داده شود، آن وقت نظام برای همیشه مجبور است آنها را به رسمیت بشناسد و
حضورشان را تحمل کند گر چه نظام اگر میخواست معترضان را به رسمیت بشناسد
این کار را در سال 88 و در زمان اوج قدرت آنها انجام میداد و اکنون
احتمال این کار بسیار ضعیف است. با این حال از سبزها خواسته شده برای
انتخاب مجلس با دو هدف 1ـ کاندیدا شدن جهت ورود به مجلس 2- ایجاد شکاف
عمیق تر میان اصولگرایان کاملاً فعال باشند.