خاتمی این روزها سرگرم دیدار با خانواده زندانیانی است که از عاملان و
آمران ایجاد «جرم بزرگ» در فتنه سال گذشته بودند و اکنون به حکم قانون
محکوم.
او با این رفتار خود نه تنها از اقدامات مجرمانه آنها برائت نمیجوید، بلکه
آنها را «زندانیان سیاسی» یاد میکند که لابد به ناحق و در راه مبارزه
مدنی به زندان افتادهاند! که با تعریف وی آنها نه تنها مجرم نیستند، بلکه
باید در جایگاه مدعی قرار گیرند! در سوی دیگر نشانههای فتنه بزرگ
بیانیههای اخیر موسوی و کروبی است که به بهانه عاشورای حسینی به تنظیم
کیفرخواست علیه تنها حکومت شیعی منتسب به مکتب امام حسین(ع) رو آوردهاند.
مردم مسلمان و انقلابی ایران اسلامی از یاد نبردهاند که گروههای ائتلافی
میرحسین موسوی در عاشورای سال گذشته متشکل از مارکسیستها، سلطنتطلبان،
لائیکها، منافقین و دیگر دشمنان تابلودار نظام چگونه به ساحت مقدس امام
حسین (ع) اهانت کردند و با حمله به عزاداران حسینی وقیحانهترین رفتارها را
به ثبت رساندند و میرحسین موسوی و دیگر سران فتنه نه تنها این اقدامات را
محکوم نکردند، بلکه آنها «انسانهای خداجو» نامیده شدند و اگر نبود خروش
عاشورایی مردم در روزهای 9 دی و 22 بهمن 88، معلوم نبود که فتنهگران چه
برنامههای دیگری را پیاده کنند.
اکنون که یک سال از آن حوادث تلخ میگذرد، میرحسین موسوی به تظلمخواهی از
آن «خداجوها!» برآمده و گویی در بدعتی آشکار بدون اینکه به تناقض در حرف و
عمل خود و هوادارانش در عاشورای سال گذشته پاسخ گوید، امسال آنها را به
«صبر زینب گونه!» دعوت کرد. مجمع روحانیون مبارز نیز که نقش آن در فتنه سال
گذشته برای همگان ثابت شده و با صدور بیانیههای تحریکآمیز خصوصاً پس از
خطبههای تاریخی مقام معظم رهبری در نماز جمعه 29 خرداد 88 (تهران) نقش
مؤثری در ایجاد آشوبهای خیابانی ایفا کرد، اکنون در هیئت یک مصلح اجتماعی
ظاهر شده و حاکمیت اسلامی را «فاسد، بیدادگر و فضیلتسوز!» توصیف میکند که
باید از میان برداشته شود و اگر نشد ماهیت آن افشا شود! این تشکل به
اصطلاح روحانی که اکنون داعیه پیروی از مکتب امام حسین (ع) را دارد، فراموش
کرده است که در عصر اصلاحات و حاکمیت بلامنازع آنها بر کشور بزرگترین
تحریفها و اهانتها به ساحت مقدس پیامبر(ص) و ائمه(ع) روا داشته شد و هرگز
دم بر نیاوردند و بلکه با اتخاذ شیوه سکوت مهر تأیید بر رفتار و گفتار
هتاکان به اسلام زدند. مگر در زمان آنها نبود که حوادث عاشورای حسینی نتیجه
خشونت پیامبر در جنگهای بدر و احد خوانده شد و از این حادثه تاریخساز به
عنوان یک جنگ قومی و قبیلهای یاد شد؟ اکنون چه شده است که این جماعت
مدافع نهضت حسینی و عاشورا شدهاند و مدعی میشوند که باید با الهام از این
نهضت، «ظلم و ستم و استیلاطلبی و خودخواهی و مردمستیزی در هر شکل و نحوه
آن محکوم شود» و حتی فراتر از این مدعی میشوند «باید در برابر ستمی که بر
بندگان خدا در هر نقطهای از زمین میرود، ایستاد و فریاد زد و با آن
مبارزه کرد حتی اگر به قیمت فدا کردن جان باشد.» اکنون آنها با این ادعاهای
زیبا و انساندوستانه که مصداق بارز «کلمه حق یراد به الباطل» است چگونه
میتوانند به رفتارهای متناقض خود در آشوبهای خیابانی سال گذشته که منجر
به جان باختن بسیاری از جوانان این مرز و بوم شد پاسخ دهند؟
سوی دیگر این فتنه مواضع مضحک سفیر استعمار پیر در تهران است که در
یادداشتی علاوه بر حمایت آشکار از سران فتنه، نظام اسلامی را به نقض حقوق
بشر! متهم کرده است. اگر تا دیروز کسانی حمایت کشورهای بیگانه از آشوبهای
سال گذشته را «توهم توطئه» و در راستای تسویهحسابهای جناحی اصولگرایان
تفسیر میکردند، اکنون با این مواضع صریح سفیر انگلیس چه پاسخی برای ادعای
خود دارند؟ در کشوری که یکی از مقامهای ارشد اطلاعاتی آن با ظاهر شدن
مقابل دوربینهای تلویزیونی اقدامات جاسوسی علیه ایران برای توقف
فعالیتهای صلحآمیز هستهای را تشویق میکند و مدتی پس از آن دانشمندان
هستهای مورد ترور قرار میگیرند، اکنون چه پیغامی از درون ایران دریافت
کردهاند که سفیر آن وقیحانه جمهوری اسلامی را به «بازداشتهای خودسرانه
شهروندان» متهم میکند؟
این سفیر بیادب که تا چندی پیش برای دیدار با مراجع عظام تقلید، مسئولان
اجرایی و فعالان سیاسی به دریوزگی افتاده بود و از سوی هیچ کدام از آنها
پذیرفته نشد، اکنون چه شده است که اینقدر جرأت و جسارت پیدا کرده که
اینگونه علیه نظام اسلامی موضع میگیرد و در حالی که این روزها خیابانهای
لندن صحنه وحشیانهترین برخوردهای پلیس با دانشجویان است، جمهوری اسلامی را
به نقض حقوق بشر متهم میکند؟ مجموعه این تحرکات نشان میدهد که «فتنه
بزرگتر» با ابعادی پیچیدهتر و در عین حال آشکارتر کلید خورده است، با این
تفاوت که در این فتنه ادبیات فاخر، مفاهیم انسانی، اسلام و سنتهای اسلامی
به عاریت گرفته و در خدمت فتنهگران قرار گرفته است و از مفاهیمی چون
دموکراسی، لیبرالیسم و... خبری نیست. هدف همان است، شیوهها تغییر کرده،
بنابراین برای عبور از فتنه پیچیده باز هم «بصیرت» یگانه اکسیر و عنصر
باطلالسحر ساحران است.