فتنه اخر

فتنه اخر

فتنه اخر

فتنه اخر

عده‌ای می‌گویند که «صراط مستقیم» ولایت است و این باقرآن نمی‌خواند

کلامی (اعتقادی) ش: عده‌ای می‌گویند که «صراط مستقیم» ولایت است و این با نص قرآن نمی‌خواند. چرا که خداوند خود در سوره‌ی المائده، تصریح می‌نماید که صراط مستقیم، شریک نگرفتن به خدا، احسان به والدین، نکشتن اولاد و ... می‌باشد. 

«ایکس – شبهه»: آیه‌ی مبارکه و ترجمه‌ی آن چنین است:

«قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ  أَلَّا تُشرِْکُواْ بِهِ شَیًْا  وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَنًا  وَ لَا تَقْتُلُواْ أَوْلَادَکُم مِّنْ إِمْلَاقٍ  نحَّْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ  وَ لَا تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ  وَ لَا تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتىِ حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقّ‏ِ  ذَالِکمُ‏ْ وَصَّئکُم بِهِ لَعَلَّکمُ‏ْ تَعْقِلُونَ * وَ لَا تَقْرَبُواْ مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ حَتىَ‏ یَبْلُغَ أَشُدَّهُ  وَ أَوْفُواْ الْکَیْلَ وَ الْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ  لَا نُکلَِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا  وَ إِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُواْ وَ لَوْ کَانَ ذَا قُرْبىَ‏  وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُواْ  ذَالِکُمْ وَصَّئکُم بِهِ لَعَلَّکمُ‏ْ تَذَکَّرُونَ * وَ أَنَّ هذَا صرَِاطِى مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ  وَ لَا تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ  ذَالِکُمْ وَصَّئکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (المائده – 151 تا 153)

ترجمه: بگو: بیایید برایتان بخوانم آنچه پروردگارتان بر شما حرام کرد، که [شما را فرمود] چیزى به او انباز مگیرید و به پدر و مادر نیکى [کنید] و از [ترس‏] تهیدستى، فرزندانتان را مکشید، ما شما را و ایشان را روزى مى‏دهیم، و نزدیک مشوید به زشتیها آنچه از آن پیداست و آنچه پنهان است- و کسى را که خدا حرام کرد، مکشید مگر بحق- این است آنچه [خدا] شما را بدان توصیه کرد، باشد که شما بیندیشید * و به مال یتیم نزدیک مشوید مگر به وجهى که آن نیکوتر باشد تا به بلوغ خود برسد، و پیمانه و ترازو را به عدل تمام بدهید. [ما] هیچکس را مکلف نمى‏کنیم مگر به اندازه توانایى او. و آن گاه که سخن گویید بداد گویید. اگر چه [درباره‏] خویشاوند باشد و به پیمان خدا وفا کنید، این است آنچه [خدا] شما را بدان وصیت کرد، باشد که پند گیرید * و [گفت: بدانید] که این، راه راست من است. پس، از آن پیروى کنید و از راههاى [دیگر] پیروى مکنید که شما را از راه او پراکنده مى‏کند. این است آنچه شما را بدان سفارش کرد باشد که شما پرهیزگار شوید.

الف -

اساساً دین و صراط مستقیم چیزی به جز پذیرش «ولایت» حق تعالی نیست. در همین آیه فوق نیز اولین شرط قرار گرفتن در «صراط مستقیم» را دوری از شرک فرموده است و سپس نیز به برخی از کلیات احکام الهی اشاره شده است. به عنوان مثال: اگر بپرسند «سلامتی» چیست؟ نمی‌توانید بگویید: یعنی ورزش کنید، هوای آلوده تنفس نکنید، نمک و چربی و قند کم مصرف کنید و ...، چون اینها هیچ کدام سلامتی نیست، بلکه لازمه‌ی برخورداری از سلامتی است. واجبات و محرمات الهی نیز لازمه‌ی دینداری یا قرار گرفتن در صراط است. منتهی اصل همان پذیرش ولایت است. چنان چه فرمود:

«اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ» (البقره - 257)

ترجمه: خدا «ولی» [سرپرست، یارى ده – دوستدار] کسانى است که ایمان آوردند، آنان را از تاریکى‏ها بیرون مى‏آورد و به سوى روشنایى مى‏برد، و آنان که کافر شده‏اند «ولی» ایشان طاغوت است که آنها را از روشنایى به تاریکى مى‏کشاند، آنها اهل آتشند [و] آنها در آن ماندگارند.

ب – در مورد «صراط مستقیم» آیات دیگری نیز وجود دارد. به عنوان خطاب به آنان که معترض بودند چرا خدا او را رسول انتخاب کرد، می‌فرماید: صراط مستقیم این است که شما بدانید این خداست که می‌داند رسالتش را به چه کسی دهد؟ و سپس می‌فرماید:

«وَ هَذَا صرَِاطُ رَبِّکَ مُسْتَقِیمًا  قَدْ فَصَّلْنَا الاَْیَاتِ لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ» (الأنعام - 126)

ترجمه: این است راه راست پروردگار تو، و به راستى ما این آیه‏ها را براى کسانى که اندرز مى‏گیرند شرح داده‏ایم‏.

و یا در سوره حمد دعا می‌کنیم که خداوند ما را به «صراط مستقیم» هدایت نماید و سپس اذعان می‌داریم که صراط مستقیم، صراط «انعمت علیهم – کسانی که به آنها نعمت دادی» است و بدیهی است که منظور از نعمت، مال دنیا نیست که کفار بیشتر دارند، بلکه می فرماید: نعمت داده شدگان انبیاء، صدیق و شهداء هستند. یعنی صراط مستقیم، صراط آنهاست.

«وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً» (النساء - 69)

ترجمه: و هر که خدا و پیامبر را فرمان برد پس ایشان با کسانى‏اند که خدا به آنان نعمت داده: از پیامبران و راستگویان و شهیدان و صالحان، و نیکا رفیقان که ایشانند.

یا در سوره الصافات می‌فرماید که نجات هارون و موسی (ع) و قومشان همان هدایت به صراط مستقیم است.

ج – حال کسی که می‌خواهد ولایت الهی را بپذیرد، در صراط مستقیم قرار گیرد و از آن خارج نشود، چه باید بکند؟ فرض بگیریم آیه‌ی فوق را تلاوت کرد و گفت: بسیار خوب، به خدا شرک نمی‌ورزم، به والدین نیکی می‌کنم ...! حال از او سؤال می‌کنیم که چگونه به خدا شرک نمی‌ورزی؟ بیان ساده این است که بگوید فقط او را «خالق، رازق، رب و ...» می‌شناسم. می‌گوییم: با این شناخت آیا اطاعتش هم لازم است یا خیر؟ آیا برای این اطاعت مجبور هستی به امر خودش، مطیع رسول و اولی‌الامر باشی یا خیر؟ آیا اگر در امری بین بینش و دانش شما با مسلمان دیگری اختلاف پیش آمد چه می‌کنی؟ آیا به رسول و اولی‌الامر مراجعه می‌کنی، یا از خودت تفسیر و تعبیر می‌کنی و به خدا نسبت می‌دهی؟ بدیهی است که پاسخ درست، ضرورت اطاعت است. حال می‌گوییم: پس چگونه با بسنده کردن به کتاب، کنار گذاشتن ولایت آنان و عدم ولایت‌پذیری ایشان می‌توانی، مطیع خدا و بالتبع رسول و اولی‌الامر باشی و در صراط هم باقی بمانی؟! این که خود خروج از صراط است.

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً» (النساء - 59)

ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده‏اید از خدا فرمان برید و از پیامبر و از خداوندان فرمان خویش اطاعت کنید و اگر در چیزى اختلاف کردید آن را به خدا و فرستاده [او] باز برید، چنان که به خدا و روز آخرت ایمان داشته باشید. آن بهتر است و سرانجام [آن‏] نیکوتر است.

د – پس، نتیجه می‌گیریم که اولین شرط قرار گرفتن در صراط مستقیم، دوری از شرک است که از مصادیق آن اطاعت از خود یا دیگرانی به غیر از رسول و اولی‌الامر می‌باشد. لذا صراط مستقیم همان «ولایت» الله است که در پذیرش ولایت «رسول و اولی‌الامر» متجلی می‌گردد. و اگر کسی گمان کند که از شرک دوری جسته، به والدین احسان می‌کند، فرزندش را زنده به گور نمی‌کند ...، ولی ولایت آنها را نیز نمی‌پذیرد، خودش را فریب داده است و اطاعت از نفس را به جای اطاعت از خدا برگزیده است که این همان شرک و خروج از صراط مستقیم الهی است.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد