ناکامی دشمنان در جنگ نرم علیه نظام اسلامی و شکست سناریوهای تحرکات
خیابانی آنان و فتنهگران داخلی در 20 ماه گذشته نشان از ظرفیت بالای
انقلاب اسلامی در مواجهه با بحرانها و آشوبهای ساختگی دشمنان دارد. تأثیر
این شکست در راهبردهای کلان امریکا آنچنان اهمیت داشت که طی ماههای گذشته
به رغم اختصاص بودجه مستقیم از سوی کنگره و کاخ سفید برای حمایت از
فتنهگران داخلی، سران کاخ سفید چندین بار مستقیماً برای حمایت از شجره
خبیثه فتنه به صحنه آمده و با شوک درمانی و دوپینگ سیاسی کوشیدند آن را
احیا کنند که البته نتیجهای برای آنها در بر نداشت.
دور جدید تحرکات آنها واجد مؤلفهها و شاخصههایی است که تعبیر شورای
روابط خارجی امریکا، برای آن «جنبش سبز 2» است که البته با اختصاص بودجهای
جدید برای آن همراه شده است.
فصلنامه فارین افیرز ارگان شورای روابط خارجی امریکا در مقالهای تحت عنوان
«جنبش سبز 2، چگونه حمایت امریکا از مخالفان میتواند منجر به پیروزی آنها
شود» با تأکید بر لزوم حمایت امریکا از «جنبش سبز» مینویسد: بسیاری در
امریکا معتقدند جنبش سبز مرده و ارزش ندارد که بیشتر از این امریکا، ایران
را با خود دشمن سازد. امروز شاید تنها راه امریکا راهاندازی جنبش سبز 2
باشد. اگر فناوری بالایی در اختیار مخالفان حکومت ایران قرار گیرد، آنها
خواهند توانست تا با دولت مقابله کنند.
حمایت غرب از جنبش سبز میتواند سبب تقویت مخالفان شود اما به رغم
راهبردهای دشمنان در طراحی و مدیریت جنگ نرم علیه ایران با محوریت سران
فتنه، تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، عوامل امریکایی فتنه را وادار
به شروع زودهنگام این مرحله جدید کرد تا به زعم خود با بهرهگیری از امواج
اجتماعی تحرکات انقلابی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا بتوانند
نقطهکانونی الهام بخشی حرکت انقلابی یعنی ایران اسلامی را با چالش مواجه
کرده و شاخصه الگو بودن را از آن سلب کنند و در اینجا بود که بیانیه مشترک
میرحسین موسوی و کروبی به مناسبت 25 بهمن به عنوان نقطه آغازین این تحرک
مورد توجه قرار گرفت که علاوه بر آن صدور بیانیههای بعدی، فراخوانها و...
نشان از این هماهنگی کامل برای دور جدید فتنهگری داشت که برخی از
شاخصههای آن بدین شرح است:
الف: انتشار ویراست دوم منشور جنبش سبز؛ ویراستی که به زعم تهیهکنندگان آن
کوشش شده است مطالبات بخشهای مختلف بدون توجه به اصول و ارزشهای نظام
اسلامی گنجانیده شود و البته هدف از انتشار آن در این مقطع «گفتمانسازی»
است تا به زعم خود به تحرکات خیابانی و آشوبگریها ماهیت ایدئولوژیک داده و
البته جایگزین گفتمان شکستخورده توسعه سیاسی کنند.
ب: پس از صدور بیانیه اول سران فتنه برای 25 بهمنماه، محور تحرکات بعدی
تشکلی مجعول تحت عنوان «شورای هماهنگی راه سبز امید» است که ظاهراً ماهیت
آن تنها برای سازمان سیا و MI6 روشن است به گونهای که حتی همکاران قبلی
آنها در اتاق فکر فتنه سبز در لندن به آن به دیده تردید نگاه میکنند.
ج : فراخوانهای بعدی آنها تحت عنوان سهشنبههای سبز در اول اسفند، 10
اسفند و برنامهریزی آنها برای تجلیل از رضاخان مقبور در 17 اسفند به
مناسبت کشف حجاب از زنان مسلمان ایرانی از یکسو نشان از سقوط آنها در وادی
سلطنتطلبان و بهائیت داشته و البته از سوی دیگر آنچنان با ادبار اجتماعی
مواجه شده و میشود که حتی رسانههای اصلی حامی آنها یعنی بیبیسی و رادیو
امریکا و رادیو فردا نیز از حمایت از فراخوانهای آنها به دلیل رسوایی در
نزد مخاطبان خود طفره میروند.
د : انزجار اجتماعی از سران مزدور داخلی و بیرونی به دلیل فراخوانها و
ایجاد مزاحمت برای مردم در آستانه سال نو آنچنان بالا گرفته است که
حرکتهای خودجوش مردمی در مقابله با آنها، معدود عوامل فریبخورده آنها در
خیابانها را منزوی و حامیان بیرونی آنها را متحیر ساخته است.
اما به رغم سرمایهگذاری مشترک استکبار برای «جنبش سبز 2» و حمایت پنهان و
آشکار از آنان پیامد این دور جدید از تحولات به گونهای شده است که:
اولاً: ماهیت وابسته آنها به بیگانگان کاملاً برای مردم آشکار شده است.
ثانیاً: بسیاری از افراد معتدل و مرتبط با طیف موسوم به اصلاحات به دلیل
این روندها در دور جدید از آنها فاصله گرفته و حاضر به تأیید آنها نبوده و
صف خود را جدا کردهاند.
ثالثاً: تحرک جدید سبب شد که بخش عمدهای از خواص منتسب به جریان اصولگرا
که تاکنون در ماهیت وابسته فتنهگران تردید داشتند یا بنا به مصالحی
(مطالبات شخصی، خانوادگی و ...) مایل به موضع گرفتن علیه فتنه و فتنهگران
نبودند، در این عرصه موضع خود را روشن کرده و با آنها زاویه گرفتند و این
شاید یکی از مهمترین دستاوردهای دور جدید است.
رابعاً: دور جدید تحرک فتنه سبز، فرصت مناسبی را هم برای دستگاه قضایی کشور
ایجاد کرد تا متکی به اقدامات ضد انقلابی سران فتنه، زمینه حصر و محاکمه
آنها را فراهم کرده و در راستای پاسخگویی به مطالبات دیرینه مردم یعنی
محاکمه سران فتنه پاسخ گویند.
خامساً: حضور معدود عوامل باقیمانده در کف خیابانها، در پی فراخوانهای
اخیر سبب شناسایی آنان برای مردم و دولتمردان انقلاب اسلامی شده است تا
«عاملان و مزدوران استکبار» را به روشنی بشناسند.