فتنه اخر

فتنه اخر

فتنه اخر

فتنه اخر

در پاراچنار شیعه ‎بودن حرام است

تله‎های انفجاری، جلیقه‎های انتحاری، بمب‎های کنترل از راه‎دور و ساعتی، مین‎های ضدنفر، بمب‎هایی به‎شکل اسباب‎بازی، تک‎تیراندازانی با دوربین‎های دید در شب، آدم‎ربایی و ذبح اسیران در بند، اوضاع بد اقتصادی و بهداشتی و از همه بدتر محاصره کامل؛ تنها بخش کوچکی از قاب تصویری است که با صحبت‎های دانشجویان شیعه «پاراچناری» که به ایران سفر کرده بودند، در ذهن شکل می‎گرفت.


«پاراچنار»، غزه‎ای در همین نزدیکیدر گوشه‎ای از این دنیا و در منطقه‎ای به نام پاراچنار ممکن است هرلحظه جلوی درِ خانه‎تان یک مین سبز شود و پای‎تان روی آن برود. خارج‎شدن از شهر و سفر به شهری دیگر، هزینه‎ای بَس گزاف به قیمت جان دارد؛ آن‎هم از نوع ازدست‎دادن سر و مُثله شدن. حفظ جان با خودتان است. در پاراچنار گویی جمهوری اسلامی کوچکی شکل گرفته است. مردم این منطقه خود را فرزندان انقلاب اسلامی می‎دانند و هروقت نام رهبری می‎آید، چنان منقلب می‎شوند که قابل وصف نیست. اما گویا در پاراچنار دست همه دشمنان شیعیان در یک کاسه است تا مقاومت شیعیان را بشکنند؛ از آمریکا و اسرائیل گرفته تا عربستان و سرویس‎های اطلاعاتی بسیاری از کشورهای دیگر.

پاراچنار کجاست؟ «پاراچنار» نام منطقه‎ای است در پاکستان که در محاصره طالبان است و اگر چاره‎ای برای آن اندیشیده نشود، سرنوشتی همچون غزه در انتظار آن‎جاست. در پاراچنار حکم مرگ شیعه را امضا کرده‎اند؛ غافل از آن‎که شیعه پیوندی ناگسستنی با خون دارد. مردم ایران شاید ندانند در نقطه‎ای از جهان، مردمی با سربند «یاحسین» به جهاد می‎روند و دیوارهای مساجد را با عکس‎های امام (رحمت‎الله‎علیه)، شهید بهشتی، شهید همت، شهید آوینی، شهید مطهری و... تزیین می‎کنند. و مردم ایران شاید ندانند این منطقه در پاکستان به «ایران کوچک» معروف است.

پاراچناری‎ها چگونه با انقلاب آشنا شدند؟ شهید سیدعارف حسین الحسینی از شاگردان امام خمینی (رحمت‎الله‎علیه) بعد از انقلاب اسلامی رهبری شیعیان پاکستان را بر عهده داشت. او در نجف با امام خمینی ‎(رحمت‎الله‎علیه) آشنا شد. شهیدحسینی به‎خاطر حضور سرسختانه‎اش در مبارزات علیه رژیم بعث حاکم بر عراق، از این کشور اخراج شد و به قم آمد. اما او در ایران هم دست از مبارزه نکشید و مشارکتش در مبارزات علیه رژیم پهلوی، موجب اخراجش از ایران شد. سیدعارف حسین الحسینی در سال ۱۳۶۳ با حکم امام (رحمت‎الله‎علیه) به‎عنوان نماینده ایشان در پاکستان منصوب شد و در جایگاه رهبری شیعیان پاکستان قرار گرفت. منشأ انقلابی‎شدن مردم منطقه پاراچنار، اقدامات شهید حسینی است. او سرانجام در ۱۴ مرداد ۱۳۶۷، در شهر پیشاور هدف گلوله قرار گرفت و شهید شد. پیکرش در روستای «پیوار»، از توابع پاراچنار به خاک سپرده شد که اکنون مهم‎ترین زیارتگاه شیعیان پاکستان است.

آغاز ماجرا پاراچنار از سال ۲۰۰۷ در محاصره طالبان و هم‎پیمانان بومی آن قرار گرفته است. اوایل اهل‎سنت هیچ مشکلی با طالبان نداشتند، اما بعد از مدتی آن‎ها هم از کارهای طالبان به ستوه آمدند.

پس از آن‎که طالبان از جنوب به شمال -‎یعنی پاراچنار ‎- منتقل شد، شیعیان تحت فشار قرار گرفتند. طی چندین درگیری، صدها تن از شخصیت‎های برتر شیعیان توسط طالبان به شهادت رسیدند. اما از آن‎جایی‎ که شیعیان زیر بار سلطه نرفتند، طالبان دسیسه‎هایی را توسط برخی از طرفدارانش به راه انداخت. در آخرین اقدام طالبان، به‎دنبال اهانت وهابیون به مقدسات شیعیان که در قالب یک راهپیمایی علیه امام حسین (علیه‎السلام) و در تأیید یزید به تاریخ ۱۲ ربیع‎الأول (آوریل ۲۰۰۷) صورت گرفت، شیعیان به نماینده سیاسی دولت مراجعه کرده و خواستار توقف این اقدامات شدند و ضرب‎الأجلی پنج‎روزه را برای پیگیری دولت مشخص کردند. پنج روز بعد که مصادف هفدهم ربیع‎الأول و روز ولادت حضرت رسول (صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) بود، شیعیان با ملاحظه عدم پیگیری دولت درباره اهانت‎های طالبان، دست به تجمع مقابل یکی از مساجد دشمنان زدند و سلفی‎ها که منتظر چنین فرصتی بودند، از مناره‎های مسجد شروع تیراندازی کردند و همچنین شهر را هم خمپاره‎باران کردند. شیعیان هم با مشاهده چنین وضعیتی، به یک‎باره «یاعلی» گفته و آن‎ها را از شهر بیرون کردند.


سهیل کریمی که سال گذشته برای ساخت مستندی به پاراچنار رفته و سه هفته را در پاراچنار سپری کرده بود، محل جنایت طالبان در حمله مذکور را دیده و می‎گوید: اگر این مناره‎ها را ببینید، متوجه می‎شوید که هیچ دلیلی برای ارتفاع بسیار زیاد آن‎ها و نیز وجود دریچه‎های آن‎ها نیست. این مناره‎ها صرفا برای کار نظامی این‎گونه طراحی شده و حکم یک برج دیده‎بانی را دارد.

پاراچنار در حصر مهم‎ترین مشکل شیعیان پاراچنار، محاصره شدن از همه‎طرف توسط نیروهای طالبان و سلفی‎هاست. این شهر هماننده غزه در حصر کامل است و با توجه به درگیری‎های صورت‎گرفته از سال ۲۰۰۷ تاکنون بیش از هزار و ۶۰۰ نفر از شیعیان شهید و ۶ هزار نفر نیز مجروح شده‎اند. طالبان راه‎های منتهی به شهر پاراچنار را محاصره کرده و هرکسی را که بخواهد وارد و یا خارج شود، می‎کشد. مسافران شیعه با عبور از استان‎های مختلف افغانستان و با صرف هزینه‎های چندبرابر که خالی از خطر هم نیست، خود را به پیشاور می‎رسانند. مردم وقتی صبح برای رفتن به‎دنبال رزق و روزی از خانه بیرون می‎روند، هنوز بسم‎الله نگفته ممکن است پای‎شان روی مین برود. آن‎ها اگرچه بالأخره به‎نحوی مایحتاج غذایی‎شان را تأمین می‎کنند، اما مسئله اینجاست که به‎خاطر محاصره، مواد غذایی گه‎گاهی از افغانستان وارد پاراچنار می‎شود، با قیمت‎های بسیارگران در اختیار شیعیان قرار می‎گیرد.

درحال‎حاضر بیش از سه سال است که راه‎های اصلی ورود غذا و دارو بر ساکنان این منطقه بسته شده و حتی مواد دارویی و یا حتی کپسول اکسیژن و ابزارها و داروی بیهوشی هم در بیمارستان مرکزی وجود ندارد؛ بیمارستانی که پزشکانش هم انگشت‎شمارند. جان باختن کودکان کم سن و سال به‎خاطر نبودن دارو به امری عادی تبدیل شده؛ خبرهای مرگ و میر این کودکان معمولا هیچ‎گاه به بیرون درز نمی‎کند. بیمارستان شهر به‎دلیل کمبود دارو نمی‎تواند خدمات‎رسانی مطلوبی داشته باشد و برخی از زنان نیز هنگام زایمان به‎خاطر نبود سرُم و دارو جان خود و نوزادشان را از دست می‎دهند.

کریمی با اشاره به ساخت مستند «زخم پیوار» خاطرنشان می‎کند: در مستند زخم پیوار خواهید دید که در شهر پاراچنار، منطقه‎ای وجود دارد که همیشه زیر آتش تک‎تیراندازان طالبان است و مردم برای عبور از آن‎جا باید خم شوند و با سرعت بدوند. تا به حال هفت نفر هم در آن‎جا با تیر تک‎تیراندازان شهید شده‎اند. من هنگام عبور از این دالان مرگ به یاد وقایع جنگ‎های داخلی لبنان و محاصره سارایوو در بوسنی افتادم.

حسین‎اصغر اهل پاراچنار که نام دانش را به‎عنوان نام خانوادگی‎اش در ایران انتخاب کرده و در سطح دوم حوزه علمیه قم در حال تحصیل است، می‎گوید: تا قبل از محاصره، منطقه پاراچنار به‎عنوان قطب کشاورزی و صیفی‎جات در پاکستان شناخته می‎شد. اما این منطقه به‎دلیل محاصره در سال‎های اخیر، دیگر نمی‎تواند محصولی صادر کند. خروج از شهر و رفتن به پیشاور، فقط ۳۰۰ روپیه خرج دارد، اما بعد از محاصره مجبوریم از راه افغانستان برویم که حداقل شش هزار روپیه هزینه دارد و صرفه اقتصادی ندارد.

پاراچنار؛ غزه‎ای دیگر نیروهای طالبان در پاکستان عملیات‎های تروریستی انجام می‎دهند و دولت پاکستان نه‎تنها اقدامی جدی علیه آن‎ها به عمل نمی‎آورد، بلکه برای به آن‎ها چراغ سبز هم نشان داده و در کشتار شیعیان با آن‎ها همکاری می‎کند.

کریمی با اشاره به این‎که سرویس امنیتی ارتش پاکستان (ISI) از اصلی‎ترین عوامل تشدید محاصره است و تا جایی که می‎تواند اجازه تحرک دفاعی به مردم پاراچنار نمی‎دهد، می‎گوید: امنیت و خدمات اجتماعی پیش‎کش؛ دولت حتی برق این منطقه را به درستی تأمین نمی‎کند.

حسین اصغر نیز خاطرنشان می‎کند: دولت پاکستان که به نوعی طرفدار و دست‎نشانده آمریکا و اسرائیل و عربستان است، تمایلی ندارد که مردم این منطقه به تفکر شعیه و نظام جمهوری اسلامی ایران تمایلی داشته باشند. مهم‎ترین تلاش آمریکا و سرویس‎های اطلاعاتی آن‎ها در منطقه، جداکردن شیعیان از انقلاب اسلامی ایران و ولایت فقیه است.

وی اضافه می‎کند: در چند ماه اخیر بیش از ۱۵۰ نفر در بیرون از شهر توسط گروه‎های طالبان با انواع مختلف ترور همچون بمب‎گذاری، حمله مسلحانه و آدم‎ربایی شهید شده‎اند. ارتش پاکستان نیز در برخی از جنایت‎ها سهیم است؛ به‎طوری که وقتی کاروان‎های مردم پاراچنار را در بیرون از شهر بر اساس وظیفه‎اش اسکورت می‎کند، هنگام حمله طالبان به یک‎باره صحنه را خالی کرده و مردم بی‎دفاع را به‎دست طالبان می‎سپارد. ارتش پاکستان طالبان را نابود نمی‎کند. چون به‎واسطه آمریکا و ناتو از سازمان ملل متحد برای نابودی طالبان پول می‎گیرد و اگر طالبان وجود نداشته باشد، دیگر پولی هم در کار نیست.

دانش می‎گوید: طالبان از هیچ فرصتی برای کشتن شیعیان دریغ نمی‎کند و حتی مولوی‎های آن‎ها کشتن شیعیان را واجب می‎دانند. آن‎ها بچه‎ها و زن‎ها را هم می‎کشند و مثل حیوانات دست و پای اسیران را مُثله کرده و آنان را زنده‎زنده در آتش می‎سوزانند. حدود ۴۰ نفر از بچه‎هایی که داشتند برای مردم منطقه آذوقه و دارو می‎بردند، سرشان بریده شد.

پاراچنار در بایکوت خبری به‎دلیل محاصره بسیار شدید و سانسور خبری از سوی دولت پاکستان، تقریبا هیچ‎گونه خبری از سوی خبرگزاری‎ها و شبکه‎های خبری در زمینه پاراچنار منعکس نمی‎شود و اگر هم خبری در رسانه‎ها وجود داشته باشد، بیشتر این درگیری‎ها را قومی و قبیله‎ای عنوان کرده و یا با ترفندهای رسانه‎ای به آن رنگ شیعه و سنی می‎دهد. تنها از طریق اینترنت آن هم به کندی و با زحمت، اخباری ناقص و کوتاه درمورد جنایات طالبان منتشر می‎شود.

حسین اصغر دانش یکی از مهم‎ترین مشکلات پاراچنار را نداشتن رسانه و به موازات آن عدم آگاهی مردم جهان به‎خصوص شیعیان از وضعیت منطقه دانست و گفت: دولت پاکستان اخبار مربوط به منطقه پاراچنار را سانسور می‎کند و یا با تحریف حقیقت، درگیری‎ها را قومی و قبیله‎ای معرفی کرده و به آن رنگ شیعه و سنی می‎دهد. رادیو «پَشتو»ی جمهوری اسلامی هم صرفا چهار ساعت در روز برنامه پخش می‎کند که در مقابل رادیوی «مشعل» و «دیوه» که با بودجه مستقیم آمریکا و با حمایت شبکه صدای آمریکا (VOA) راه‎اندازی شده بسیار کم است.

ساجدحسین از اهالی پاراچنار که همراه تعدادی از دوستان خود به ایران آمده است، می‎گوید: امواج رادیو پشتوی جمهوری اسلامی در منطقه بسیار ضعیف است. درضمن این رادیو با کسانی مصاحبه می‎کند که ضدانقلاب بوده و برای سازمان اطلاعاتی پاکستان کار می‎کنند. دو رادیوی مشعل و دیوه با همکاری یکدیگر و به‎صورت شبانه‎روزی برای هفت میلیون مخاطب به زبان پَشتو برنامه پخش می‎کنند. با وجود چنین اوصافی، ما اخبار و رویدادهای حقیقی پاراچنار را از طریق اینترنت با سرعت ۳۰ کیلو بایت منتشر می‎کنیم. البته این سرعت بسیار کم است، اما چاره‎ای نداریم و حتی با همین سرعت کم اینترنت، به سایت رهبر معظم انقلاب مراجعه کرده و از بیانات ایشان استفاده می‎کنیم و سؤالات‎مان را می‎پرسیم.

اما زندگی جاری استبا وجود تمام این خطرات، همچنان زندگی روزمره در پاراچنار جاری است. آن‎ها مدرسه دارند و دانشجویان پاراچناری که در دیگرشهرهای پاکستان تحصیل می‎کنند، کلاس‎های درس را به‎همراه روحانیون دایر کرده‎اند. مغازه‎ها باز و خودروها در حال حرکت هستند؛ اما با این‎حال احتیاط شرط عقل است.

سهیل کریمی با بیان این‎که پاراچناری‎ها رهبر ما را رهبر خودشان می‎دانند و در همه کوچه‎ها و بازار‎های‎شان عکس امام (رحمت‎الله‎علیه) و رهبری (مدظله‎العالی) نصب شده، اظهار داشت: بزرگ‎ترین افتخار برای پاکستانی‎ها این است که ویزا بگیرند و بروند عربستان کار کنند. اما برای پاراچناری‎ها عار است که چنین کاری کنند. بزرگ‎ترین افتخار برای پاراچناری‎ها این است که بیایند ایران و کار کنند و پول حلال دربیاورند.
کریمی در مورد شغل بسیاری از اهالی پاراچنار می‎گوید: در پاراچنار برخی از افراد بازاری هستند و مغازه دارند، بقیه هم دامدار و کشاورزند. آموزگاران مدارس پاراچنار نیز دانشجویانی بومی هستند که در دانشگاه‎های شهرهای اطراف درس می‎خوانند.

جرم؛ خون شیعه در رگ‎هانکته اصلی ماجرا اینجاست که اکثریت مردم این شهر شیعه هستند و در وضعیتی ناگوار از چهار طرف در محاصره کسانی هستند که ریختن خون شیعیان را مباح می‎دانند؛ محاصره‎ای همه‎جانبه که هیچ‎کس تلاشی برای شکستن آن نمی‎کند. در این منطقه کافی است شیعه باشی؛ همین خودش جرم است و توسط مولوی‎های وهابی و سلفی محکوم به مرگ می‎شوی. کار به‎جایی رسیده است که علمای وهابی اعلام کرده‎اند که مقلدان‎شان حتی اگر زن حامله‎ای را بگیرند، زن و بچه‎اش متعلق به آن مرد وهابی هستند که اسیرشان کرده است.

سهیل کریمی می‎گوید: وهابی‎ها در تجمع‎های شیعیان با عملیات انتحاری خودشان را منفجر می‎کنند تا آن‎ها را بکشند. شما خانواده‎ای پیدا نمی‎کنید که شهید و جانباز نداشته باشد. آنها با الگوبرداری از بسیج ما، رده‎های مقاومت برای مقابله با طالبان سازمان‎دهی کرده‎اند. در تشییع جنازه‎های‎شان لباس بسیجی می‎پوشند و سربند «یازهرا (سلام‎الله‎علیها)» می‎بندند. بر سر مزار شهدای‎شان پرچم جمهوری اسلامی و «یاحسین (علیه‎السلام)» نصب می‎کنند. عموم مردم شدیدا به ولایت فقیه و حضرت آقا اعتقاد دارند و در حمایت از حرکت‎های انقلابی مردم منطقه به‎خصوص شیعیان بحرین راهپیمایی می‎کنند.

حسین اصغر هم با اشاره به این‎که اعیاد رسمی جمهوری اسلامی چون ۲۲ بهمن‎، روز جهانی قدس، هفته دفاع مقدس و سایر روزها در پاراچنار گرامی داشته شده و مردم در حمایت از انقلاب اسلامی راهپیمایی می‎کنند، خاطرنشان می‎کند: مردم در این راهپیمایی‎ها عکس‎های امام راحل، رهبر معظم انقلاب، دکتر احمدی‎نژاد و سیدحسن نصرالله را در دست دارند و تصاویر شهدایی همچون چمران، همت، زین‎الدین، باکری و سایر شهدای انقلاب اسلامی در منازل و مدرسه‎های پاراچنار بر دیوارها نصب شده است. مردم در جریان اخبار منطقه قرار دارند به‎طوری که در حمایت از مردم غزه و بحرین راهپیمایی می‎کنند.

حال با این اوصاف باید دید روند درگیری‎های این منطقه بر اساس خواست سرویس اطلاعاتی ارتش پاکستان و کشورهای غربی پیش خواهد رفت و یا این‎که امت اسلام کاری برای این مسئله خواهد کرد.

نظرات 1 + ارسال نظر
عبد 1390/03/29 ساعت 09:40 http://ahaliebasirat.blogfa.com

خداقوت برادر همسنگرم.
واقعاً منقلب شدم، تا حالا فکرشم نمی کردم یه منطقه با این عظمت علاقه به ایران ف تو خود ایران اینقدر ناشناس و مظلوم باشه. اصلا اسم این منطقه هم به گوشم نخورده بود، مثل اینکه ما هم مسحور رسانه شدیم که برای کمک به سنی ها که البته وظیفه مون بود ، اونهمه نیرو بسیج کردیم و آذوقه و کمک براشون جمع کردیم اما حرفی از اینهمه جنایات و سلاخی شیعیان پاکستان نشنیدیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1
اللعم العن الظالمین بحق علی(ع)
ان حزب الله هم الغالبون.
یاعلی
با ولایت زنده ایم، تا زنده ایم، رزمنده ایم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد